اواخر دهه چهل شمسی بود که تورم بالا در اقتصاد ایران ظهور کرد و اکنون پنجاه سال است که این بیماری در اقتصاد ایران وجود دارد. علیرغم نوسانات تورم و افت و خیزهای آن، به جز سالهای انگشتشماری تورم همواره دورقمی بوده است.
با توجه به اهمیت تورم و نقش آن در زندگی مردم و فعالیتهای اقتصادی، این شاخص همواره مورد توجه مردم، سیاستگذاران و کارشناسان بوده است. بدین ترتیب سالهاست که شاخص تورم مصرفکننده بهعنوان یکی از مهمترین شاخصهای اقتصادی اعلام و مورد استفاده قرار میگیرد. شاخصی که میزان رشد میانگین دوازده ماهه شاخص قیمت مصرفکننده را نشان میدهد. اما به نظر میرسد به دلیل روش محاسبه و ماهیت شاخص، نقدهای جدی به آن وجود دارد. در ادامه برخی از آنها به اختصار بیان میشود:
شاخص قیمت مصرفکننده که برای محاسبه تورم از آن استفاد میشود از بررسی قیمت بیش از ۳۰۰ کالا و خدمت بدست میآید. در شرایطی که تورم پایین است رشد قیمت کالاهای مختلف تفاوت زیادی با هم ندارد اما در تورمهای بالا با توجه به یکنواخت نبودن تورم، کالاهای مختلف افزایش قیمت بسیار متفاوتی را تجربه میکنند. به عنوان مثال در ماه اردیبهشت، بر اساس آمارهای رسمی، تورم کالاهای خوراکی حدود ۴۳ درصد بیش از تورم کالاهای غیرخوراکی و خدمات بوده است. این فاصله بسیار زیاد سبب میشود هر کس با توجه به سبد مصرفی خود تورم را به اندازه خاصی احساس کند.
از سوی دیگر وقتی تورم اوج میگیرد افزایش قیمتها در همه شهرها و استانها به یک میزان رخ نمیدهد. قیمت یک کالا ممکن است در هر شهری متفاوت با دیگر شهرها باشد. این اتفاق سبب شده است در ماههای اخیر، تورم استانهای صدرنشین تورم حدود ده درصد بیش از استانهای با کمترین تورم باشد. در درون هر استان نیز تورم مناطق شهری و روستایی با یکدیگر متفاوت است و در تمام استان به یک اندازه قیمتها افزایش نمییابد.
بنابراین طبیعی است که در تورمهای بالا، شاخص تورم سالانه مصرفکننده نتواند میانگین خوبی از افزایش قیمتها را نشان دهد و هر شخصی یا تولیدکنندهای تورم متفاوتی را تجربه کند. اما این تمام ماجرا نیست. نقد دیگر به این شاخص این است که بر اساس میانگین دوازده ماهه شاخص قیمت مصرفکننده محاسبه میشود. بدین ترتیب وقتی شوک قیمتی در یک ماه یا یک فصل رخ میدهد تورم به اندازه آن شوک قیمتی افزایش نمییابد. بلکه یک سال باید بگذرد تا اثر این افزایش قیمتها به طور کامل در تورم انعکاس پیدا کند. فرض کنید در یک ماه قیمت سبد کالاها دو برابر شود با توجه به آنکه در یازده ماه قبلی افزایش قیمتها شدید نبوده است، میانگین دوازده ماهه شاخص مصرفکننده تنها به اندازه یک دوازدهم شاخص مصرفکننده در ماه پایانی افزایش مییابد. این اتفاق سبب میشود در ماههای ابتدایی افزایش قیمتها، شاخص تورم با تورم احساسی مردم فاصله بسیار زیادی داشته باشد و مردم آمار اعلامی را نادرست و فریبنده قلمداد کنند.
با توجه به نکات فوق و برخی نقدهای دیگر به نظر میرسد اساسا شاخص تورم سالانه برای تورمهای پایین و تکرقمی مفید است و وقتی تورم دورقمی داریم این شاخص چندان کارایی ندارد. در چنین شرایطی تاکید زیاد بر این شاخص نه تنها کمکی نمیکند بلکه اعتماد مردم به آمارهای اقتصادی را نیز از بین خواهد برد.
در تورمهای بالا، شاخص تورم نقطه به نقطه تغییرات قیمت کالاها را بهتر و دقیقتر نشان میدهد و افزایشهای اخیر قیمتها را به خوبی منعکس میکند. تورم ماهانه نیز در شرایط اوجگیری تورم که تغییرات قیمتی مستمر و زیاد شده است میتواند مفید باشد. این شاخص تغییرات قیمتی را در دو ماه متوالی نشان میدهد و با استفاده از آن میتوان تغییرات کوتاه مدت قیمتها را با دقت خوبی رصد کرد.
در جمعبندی باید متذکر شد که با توجه به تورم بالا در کشور، بهتر است توجه سیاستگذاران، دولتمردان وکارشناسان معطوف به تورم نقطه به نقطه و ماهانه شود و کمتر تورم سالیانه مورد توجه قرار گیرد. تفاوتهای این شاخصها نیز باید برای مردم و رسانهها روشن شود تا از روش محاسبه و تفاوتهای آنها آگاهی یابند.
منبع: ایبِنا
سعید مسگری؛ کارشناس اقتصادی