به گزارش ایبِنا، نسبت سود خالص به فروش: این نسبت از تقسیم سود خاص بر فروش خالص به دست می آید و میزان بازدهی را به ازای هر ریال از فروش نشان می دهد. ضعف این نسبت آن است که بسیاری از هزینه ها همانند هزینه تامین مالی که در محاسبه سود خالص لحاظ شده اند ارتباطی به فعالیت فروش نداشته ولی در عدد نسبت ظاهر می شود.
نسبت سود عملیاتی به فروش
این نسبت از تقسیم سودعملیاتی به فروش خالص به دست می آید. اقلام غیر عملیاتی همچون درآمد و هزینه بهره، سود و زیان واگذاری دارایی ها در محاسبه سود عملیاتی منظور نمی شود. این نسبت معیار قوی تری برای ارزیابی سودآوری و فروش است.
نسبت سود خالص به متوسط داراییها
این نسبت از تقسیم سود خالص به جمع دارایی ها به دست می آید و معیار بهتری برای سنجش سودآوری شرکت در مقایسه با نسبت سود خالص به فروش و نسبت سود عملیاتی است زیرا توان مدیریت را در بکارگیری موثر از دارایی ها در ایجاد سود خالص نشان می دهد.
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام
این نسبت از تقسیم سود خالص منهای سود سهام ممتاز بر متوسط حقوق صاحبان سهام به دست می آید. این نسبت میزان موفقیت مدیریت را در حداکثر نمودن بازده سهامداران عادی نشان می دهد.
در آمد هر سهم
این نسبت از تقسیم سود خالص منهای سود سهام ممتاز بر تعداد سهام عادی به دست می آید. روند افزایش این نسبت مبین رشد واحد تجاری است که از دیدگاه سرمایه گذاران رشد بالقوه بسیار مطلوب است و روند کاهشی سرمایه گذاران و سهامداران را نگران خواهد کرد.
نسبت قیمت به سود
این نسبت از تقسیم ارزش بازار به سود هر سهم به دست می آید.
بازده سود سهام
این نسبت از تقسیم سود عادی بر ارزش بازار هر سهم به دست می آید.