به گزارش خبرنگار ایبِنا، بانکداری باز یکی از مفاهیمی است که این روزها شاید دغدغه بانکداران کشور باشد اما بانکداری باز چیست و چه فوایدی برای نظام بانکی و اقتصاد دارد باشگاه دیجیتال در میزگردی به این سوالات پاسخ داده که قسمت اول این میزگرد با تمرکز بر مباحث کلان با عنوان بانکداری باز، سکوی جدید نظام بانکی کشور برگزار شد اما قسمت دوم این میزگرد که به بررسی مباحث جزئی در این حوزه اختصاص داشت با حضور فرهاد فائز، معاون بازاریابی و فروش شرکت خدمات انفورماتیک - نیما نامداری، معاون طرح و برنامه شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا و صادق فرامرزی، مدیرعامل شرکت فرابوم به مدیریت فرهاد اینالوئی، معاون فناوری اطلاعات بانک ایران زمین در باشگاه دیجیتال ایبِنا برگزار شد که مشروح این میزگرد را در زیر میخوانید:
فرهاد اینالویی، معاون فناوری اطلاعات بانک ایران زمین: به نظر شما بزرگترین و اساسیترین چالش برای پیادهسازی بانکداری باز یا بانکداری دیجیتال چیست؟
فرهاد فائز، معاون بازاریابی و فروش شرکت خدمات انفورماتیک: مشکلات و چالشها در زمینه پیاده سازی بانکداری باز را باید از جنبه فرهنگی نیز نگریست چراکه سیستم بانکی قصد نداشته در این بخش رقیبی داشته باشد که البته مقاومتها در این خصوص نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده و با بررسی متوجه شدهاند که سیستم بانکداری باز همراه با حرکت به سوی بانکداری دیجیتال به کسب و کار بانک کمک میکند.
در ایران بانکداری دیجیتال مورد توجه قرار گرفته و وزارت اقتصاد طی بخشنامهای تاکید کرده تا بانکها مسیر حرکت به سوی بانکداری دیجیتال را ترسیم کنند که نشان از اهمیت این موضوع در حوزه رگولاتوری دارد؛ اعتقاد دارم با روند فعلی، چالشهای فرهنگی در حوزه بانکداری باز رفع خواهد شد.
یکی از موضوعات بسیار مهم در زمینه پیادهسازی بانکداری باز، میزان همکاری شرکتهای پیمانکار بانکها برای تعامل و همکاری به منظور پیاده سازی زیرساختهای فنی به شمار میرود.
در حال حاضر شرکت خدمات انفورماتیک با زیرساخت شاهین به دنبال اتصال بانکها به زیرساخت بانکداری باز از جمله بانکهایی که از شرکت خدمات انفورماتیک زیرساخت خدمات بانکداری را دریافت نمیکنند، است که در همین بخش شرکت خدمات انفورماتیک مشکلی در اتصال بانکهای همکار و طرف قرارداد با شرکت خدمات انفورماتیک وجود ندارد اما بانکهایی که با شرکتهای دیگر فناوری اطلاعات برای خدمات بانکداری همکاری دارند، برای پیاده سازی فنی زیرساخت بانکداری باز نیازمند همکاری با شرکت پیمانکار هستند اما شرکتهای پیمانکار در ارائه وب سرویسها مشتاق نیستند و به دنبال ارائه وب سرویسها و پیاده سازی سرویس بانکداری باز با زیرساخت توسعه یافته توسط خود هستندکه از چالشهای فنی برای پیادهسازی بانکداری باز به شمار میرود.
شرکت خدمات انفورماتیک تا به امروز نتوانسته بانکی به جز بانکهای تحت پوشش خود را به زیرساخت خدمات بانکداری باز متصل کند اما از سویی دیگر شرکت خدمات انفورماتیک وب سرویسهایی را در اختیار بانکهای تحت پوشش خود قرار داده تا بتوانند به راحتی به سایر سیستمهای بانکداری باز متصل شوند.
اینالوئی: مستندات و گزارشها به طور دقیق مشخص میکند که چالشهای فرهنگی مهمترین مشکل برای پیاده سازی بانکداری باز به شمار میرود اما به طور دقیق کدام بخش بانک در زمینه فرهنگی برای پیاده سازی سیستم بانکداری باز مشکل دارد؟
فائز: اعتقاد دارم بیشترین مشکل فرهنگی در سیستم بانکی برای پیادهسازی بانکداری باز در بخش کسب و کار بانکها است؛ از طرفی دیگر در پلههای بعدی مشتریان بانکها نیز در زمینه فرهنگی درگیر خواهند شد اما در حال حاضر مشتریان درگیری خاصی با بانکداری باز و خدمات آن ندارند که با ایجاد خدمات و زیرساخت احراز هویت باید به آنها آموزشهای لازم را ارائه کرد که البته این احتمال وجود دارد که با توجه به ضعفهای فرهنگی و آموزش در این بخش نیز با مشکلاتی مواجه شویم.
با پیاده سازی و اجرای سیستم بانکداری باز، رویهها در شبکه بانکی تغییر پیدا خواهد کرد و رویکرد استفاده از خدمات بانکی تغییر میکند و البته مقداری سختتر خواهد شد اما در عین حال این سرویسها مزایایی متعدد را برای مشتریان به دنبال دارد.
اینالوئی: همکاری شرکتهای پیمانکار در بخش فناوری اطلاعات بانکها نقش مهمی در تحقق زیرساخت بانکداری باز و رفع موانع در حوزه مشکلات فنی به دنبال دارد اما یکی از سوالات مهم در زمینه پیاده سازی سیستم بانکداری باز، آمادگی کربنکینگ بانکها به شمار میرود بر همین اساس آیا هم اکنون هسته بانکها آماده ارائه خدمات بانکداری باز است یا باید تغییر و تحولاتی در کربنکینگ ایجاد شود؟
فائز: در حوزه زیرساخت کربنکینگ معتقدم که بسیاری از بانکها میتوانند به سیستمهای بانکداری باز متصل شوند و آمادگی لازم وجود دارد؛ در واقع به طور خاص بانکهایی که کربنکینگ استاندارد دارند مشکلی در اتصال به سیستمهای بانکداری باز نخواهند داشت این در حالی است که برخی از بانکها که این زیرساخت را ندارند اما آمادگی دارند نیز قابلیت اتصال را دارند و کربنکینگهای غیر استاندارد نیز قابلیت اتصال را دارند اما این اتصال به سیستمهای بانکداری باز با سختی و چالشهایی روبرو است.
اینالوئی: برت کینگ، پژوهشگر بانکداری الکترونیک در همایش بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت به موضوع امضای الکترونیک اشاره کرد و گفت که اگر بانکی همچنان از امضای فیزیکی استفاده کند، صحبت کردن از بانکداری دیجیتال همچون یک شوخی است، نظر شما درباره این جمله چیست؟
جمله برت کینگ در خصوص ضرورت استفاده از امضای الکترونیک صرفا در مدینه فاضله صحیح است؛ در حقیقت ایران مدینه فاضله نیست که بگوییم با توجه به این که امضای دیجیتال نداریم، نمیتوانیم بانکداری دیجیتال داشته باشیم چرا که بسیاری از خدمات و عملیاتها در ایران به صورت دستی انجام میشود اما این در حالی است که خدمات دیجیتال را در بخشهایی ارائه کردهایم که در خارج از کشور به سوی آن حرکت نشده است.
اینالویی: یکی از مهمترین موضوعات در حوزه بانکداری باز این است که بانک چگونه باید وارد مبحث سیستم بانکداری باز شود و رویکرد بانک بزرگ یا کوچک دولتی و خصوصی در قبال بانکداری باز با چه ویژگیهایی همراه باشد؟
نیما نامداری، معاون توسعه و نوآوری شرکت ارتباط فردا: زمانی که یک پلتفرم بانکداری باز به بانک برای همکاری و ارائه خدمات و API مراجعه میکند، با چالشهایی مواجه است که من آنها را به سه دسته چالشهای فنی، چالشهای حقوقی و چالشهای کسبوکاری تقسیم میکنم. چالشهای فنی به این برمیگردد که آیا زیرساختهای فنی بانک برای ارائه خدمات بانکداری باز آمادگی لازم را دارد یا خیر.
اعتقاد دارم با تمام محدودیتها، اغلب بانکهای ایران حتی بانکهایی که کربنکینگ به معنای متعارف ندارند هم میتوانند سطحی از خدمات بانکداری باز را ارائه کنند.
البته شرکتهای تامین کننده زیرساخت خدمات بانکداری و کربنکینگ در ایران دو مشکل اساسی در زمینه بانکداری باز دارند؛ اولین مشکل فنی در زمینه احراز هویت متمرکز در کانالهای دیجیتال است که در بانکهایی که کربنکینگ دارند مشکل بزرگتری است زیرا وضعیت موجود مشخصی دارند که سخت میپذیرند تغییر کند اما در بانکهایی که زیرساخت کربنکینگ را ندارند، مشکل کمتر است چون معمولا تعصبی روی وضعیت موجود ندارد و میشود سامانه احراز هویت متمرکز را در آنها راحتتر فعال کرد.
مشکل دیگر شرکتهای تامین کننده کربنکینگ انحصارطلبی بعضی از آنها است، بعضی از این شرکتها از ورود پلتفرمهای بانکداری باز و تعامل آنها با بانک نگران هستند چرا که میترسند این شرکتها وارد قلعه آنها شوند و سلطه آنها را با خطر روبرو سازند این یک مانع ذهنی است که با گفتوگو و در عین حال با ابتکار عمل بانکها و کارفرمایی درست و مقتدرانه آنها رفع میشود؛ به نظر سرویسهای بانکداری باز اساسا خارج از محدوده کربنکینگ است و برای شرکتهای کربنکینگ هیچگونه خطری وجود ندارد و باید تعامل لازم انجام شود از سویی دیگر مدیران فناوری اطلاعات بانکها اگر قراردادهای درستی با شرکتهای پیمانکار در حوزه فناوری منعقد کرده باشند، در این بخش با چالش روبرو نخواهند شد.
همین وضعیت چند سال پیش درباره بانکداری آنلاین و بانکداری موبایل مطرح بود که شرکتهای کربنکینگ تمایلی نداشتند سامانه وب و موبایل بانکها را کسی غیر از آنها تامین کند اما امروز میبینید اغلب بانکهایی که سیستم بانکداری آنلاین و موبایل بانک خوبی دارند، موبایل بانک یا همراه بانکشان را شرکت فناوری بانک یا شرکت کربنکینگ تولید نکرده و این خدمات را به شرکتهای دیگری که در آن حوزه تخصص دارند واگذار میکنند.
چالش دوم در توسعه بانکداری باز و همکاری شرکتهای فعال در این زمینه با بانکها مسائل حقوقی است.
بانکداری باز در ذات خود یک پیچیدگی حقوقی دارد، یعنی باید مشخص شود که مالک اطلاعات مشتری در بانک، خود مشتری است یا این که اطلاعات متعلق به بانک است تا معلوم شود که آیا بانک میتواند خودش به کسب و کارها و دیگران اجازه دسترسی به اطلاعات مشتری را بدهد یا این اختیار حق مشتری است. تعیین تکلیف این موضوع در حل چالش حقوقی بانکداری باز نقش مهمی دارد.
در حوزه بانکداری باز تا به امروز چارچوب حقوقی مشخصی وجود ندارد و نیاز است تا رگولاتور این بخش به خصوص برای رفع موضوعات حقوقی ورود داشته باشد و از بانکها با ارائه الزامات حقوقی حمایت کند تا بانکها در نقطه امنی در زمینه حقوقی بایستند.
چالش سوم بحث مدل کسبوکار بانکداری باز است که باید مشخص شود بانک به دنبال چه منفعتی در این حوزه وارد شدهاست؛ در واقع بانکداری باز چه کمکی به بانک میکند آیا به برند بانک کمک خواهد کرد یا این که به جذب مشتریان و افزایش رسوب منابع بانک منجر خواهد شد یا اینکه درآمد کارمزدی برای بانک خواهد داشت؟
مساله این است که واحدهای توسعه کسب و کار که عموما در بانکها زیرمجموعه مدیریت امور بازاریابی هستند در مورد مزایای خدمات بانکداری باز برای بانک ابهام دارند و با توجه به این که یک سویه و جنبه تکنولوژیک هم در بانکداری باز وجود دارد که میتواند خارج از حیطه تسلط و تجربه آنها باشد، ترجیح میدهند این موضوع را نادیده بگیرند و به سایر موضوعات روزمره که به آن عادت دارند بپردازند.
من معتقدم بانکداری باز میتواند Engagement و وفاداری مشتریان حقوقی به بانک را افزایش دهد و از طریق جذب مشتریان حقوقی، مشتریان حقیقی هم به صورت B2B2C جذب شوند. این نگاه مستلزم تغییر ذهنیت در مدیران کسب و کاری بانکها است و به همین منظور ضروری است تا همزمان با پیادهسازی تکنولوژی بانکداری باز در بانکها با ایجاد خروجیهای سریع و ملموس حتی کوچک فواید بانکداری باز و خدمات آن را برای مدیران کسبوکار بانکها ملموس و مشخص کنیم.
در زمینه واحدهای تاثیرگذار در تحقق بانکداری باز، اعتقاد دارم که واحدهای فناوری اطلاعات بانک نقش مهمی در تحقق یا منتفی شدن حرکت بانک به سوی بانکداری باز دارند اما با فراهم شدن شرایط فنی از سوی واحد فناوری اطلاعات کار به پایان نرسیده و در گام بعد مهمترین نقش به عهده مدیر عامل یا یک عضو هیات مدیره است تا از این طریق از پروژه بانکداری باز حمایت شود. یعنی مشارکت واحد فناوری اطلاعات شرط لازم است اما کافی نیست بلکه باید مدیریت ارشد هم مستقیما درگیر باشد.
اینالویی: حوزه فناوری اطلاعات باید پیشران حرکت بانک به سوی بانکداری باز و تحقق تحول دیجیتال باشد و در همین راستا باید از مدیران و نمونههای بررسی شده استفاده شود اما به نظر شما یک بانک خصوصی در بخش بانکداری باز باید از کجا شروع کند و چه خدماتی را ارائه کند چرا که در حال حاضر عمده خدمات بانکداری باز در زمینه خدمات پرداخت قرار گرفته و خدمات بانکداری مغفول باقی مانده است؟
نامداری: این سوال مطرح است که آیا بانکداری باز مسیر پرداخت الکترونیکی را طی میکند؟ آیا رشدی که در پرداخت الکترونیکی رخ داده در بانکداری باز هم ایجاد خواهد شد؟ در مقایسه وضعیت بخش پرداخت الکترونیکی با بانکداری باز باید به سه نکته توجه داشت. نکته اول اینکه، کارت در ایران توسعه زیادی پیدا کرده و مردم کشور نیز به این ابزار وابستگی زیادی پیدا کردهاند و همین موضوع باعث شده تا کارت نقش پر رنگی در خدمات بانکی ایفا کند. طبق آمار بانک مرکزی بالغ بر ۹۸ میلیون کارت بانکی فعال در کشور وجود دارد که نشان میدهد حجم کارتهای بانکی و ضریب استفاده مردم از آنها بسیار بالا است و همین مسئله باعث شده تا حوزه پرداخت الکترونیکی نسبت به سایر خدمات بانکی چند گام جلو باشد.
نکته دوم این است که در حوزه پرداخت یک مدل کارمزدی محکم و روشن وجود دارد که هم رگولاتور بر رعایت آن تاکید دارد و هم در بین مردم و مشاغل جا افتاده است این موضوع سبب شده تا در این بخش، دعوای درآمدی وجود نداشته باشد و درآمد مناسبی نیز حاصل شود.
نکته سوم که بسیار هم مهم است چالش احراز هویت است؛ در واقع در ایران برای افتتاح حساب بانکی سختگیریهای زیادی وجودی دارد اما برای صدور کارت سختگیریهای کمی وجود دارد، افتتاح حساب با احراز هویت حضوی و نیازمند مدارک کامل است اما دریافت یک کارت بانکی صرفا نیازمند یک کارت ملی است این باعث تقلیل نقش حساب بانکی و افزایش نقش کارت در خدمات بانکی شده اما در بانکداری باز ساختار اصلی خدمات بر پایه حساب بانکی است.
سه نکته فوق نشان میدهد بانکداری باز هنوز راه زیادی برای مقایسه با پرداخت الکترونیکی دارد اما به باور من بخشی از آنچه در پرداخت الکترونیکی رخ داده اشتباه بوده و باید در صنعت بانکی ما تا حدی کارتزدایی انجام شود.
معتقدم امنیت بانکداری باز از حوزه پرداخت الکترونیک به مراتب بالاتر است چرا که در بانکداری باز تمرکز ارائه خدمات بر حساب بانکی است و جلوگیری از تقلب در حساب بانکی سادهتر است ضمن اینکه ضوابط و استانداردهای آن در دنیا رایجتر است. در حالی که نظام کارت ما تا حد زیادی خاص خودمان است و مشابهی در دنیا ندارد به همین دلیل خیلی از قواعد آن ایرانیزه است و با آزمون و خطا پیش میرود.
اینالویی: بانکداری باز و بانکداری دیجیتال بر پایه نیازمندی مشتریان است و حال این خدمات نیاز مشتری بوده یا بانک برای ورود و حرکت به سمت بانکداری باز ضروری بوده تا در حوزه پرداخت اقدامات لازم را انجام دهد، مسئله بسیار مهمی به شمار میرود، بر همین اساس آیا به نظر شما یک بانک بزرگ در ایران همچون بانک ملی باید برای حرکت در مسیر بانکداری باز نسبت به ارائه خدمات پراخت خرد اقدام کند یا باید سرویسهای کلان خدمات بانکی را از ابتدا در دستور کار قرار دهند و چه راهکارهایی را دنبال کنند؟
فائز: در بخش چالشهای بانکداری باز و تحقق این نوآوری در شبکه بانکی، تمام بانکهای کوچک و بزرگ با این مشکلات مواجه هستند و معتقدم که همچنان اقبال به سمت خدمات مبتنی بر کارت بانکی از جمله کارت به کارت بسیار زیاد است و در همین راستا در مذاکرات با بانکها برای بانکداری باز کارت نقش مهمی دارد که نشان از وجود سوء برداشت در زمینه ماهیت اصلی بانکداری باز دارد.
با توجه به برخورداری بانک ملی از وب سرویسها و زیرساختهای مناسب، بانک ملی ایران هیچ محدودیتی برای ورود به بانکداری باز ندارد و گامهایی نیز تا به امروز برداشته که نشان میدهد، قصد دارد تا با سرعت حرکت کند.
صادق فرامرزی، مدیرعامل فرابوم: مهمترین دلیلی که در خصوص افزایش ضریب نفوذ پرداخت، گسترش آن نسبت به سایر خدمات بانکی و مورد توجه قرار گرفتن خدمات پرداخت از سوی کسب و کارهای فینتکی وجود دارد این است که صنعت پرداخت در ۱۰ سال گذشته به بلوغی نسبی رسیده که چند خاصیت را به دنبال داشته است که از جمله آنها باید به ملموس بودن و آشنایی نسبی برای بازیگران و فعالان صنعت از جمله فین تکها اشاره داشت که از اهمیت بالایی برخوردار است.
از سویی دیگر، تکلیف درآمدزایی و کارمزد در صنعت پرداخت با توجه به وجود شرکت شاپرک مشخص است اما این در حالی است که در سایر بخشهای خدمات مالی و بانکی تکلیف درآمدزایی تعیین تکلیف نشده است.
در صنعت پرداخت پول وجود دارد و این پول تعریف شده است؛ اعتقاد دارم در این بخش حجم پول بسیار زیاد است و کسب درآمد سریع و آسان است همین موضوعات سبب شده تا پرداخت مورد توجه بسیار زیاد قرار بگیرد.
اینالویی: آیا خدمات بانکداری باز در حوزه خدمات بانکداری از جمله تسهیلات باید ایجاد شود؟ به نظر شما چرا خدمات و سرویسهای بانکداری باز بانک آینده با بانک ملی تفاوتی ندارد و کارت به کارت از نقش مهمی در بانکداری باز علی رغم روند جهانی برخودار است؟
فائز: خدمات تسهیلات شخصیسازی در بستر خدمات بانکداری باز میتواند یکی از بخشهای مهم باشد اما این دسته از سرویسها در نظام بانکی ایران بسیار لاکچری به شمار میروند چرا که زمانی که این سرویس در شعبه وجود نداشته باشد، نمیتواند در حوزه بانکداری باز و کانالهای دیجیتالی وجود داشته باشد. از سویی دیگر در ایران گردش کسب و کاری بانکها بر اساس استانداردها مبتنی بر تسهیلات نیست و صرفا بخش محدودی در این زمینه پوشش داده میشود و مشتری همواره باید درخواست تسهیلات را داشته باشد و این خدمات در نظام بانکی ایران جای نمیگیرد.
اینالویی: بانکداری دیجیتال باید نیاز مشتری را ارائه و رفع کند اما این گونه نباشد، صرفا ارائه خدمات بانکداری الکترونیک از طریق درگاههای باز است و نقطه مطلوب تحول دیجیتال حاصل نشده است؛ با راهاندازی و حرکت بانکهای کوچک به سمت بانکداری باز و تقاضای مشتریان برای خدمات جدید بالاخره تمامی بانکها به سمت خدمات جدید و نوآورانه حرکت خواهند کرد.
نامداری: بانکداری دیجیتال در دنیا دو سطح دارد؛ اولین سطح دیجیتالی شدن کانال ارائه محصولات است یعنی محصولات و خدمات همان خدمات گذشته بانکداری است اما کانال عرضه آنها دیجیتالی شدهاست در سطح دوم علاوه بر کانال خود محصولات هم دیجیتال میشوند یعنی محصولات بانکی و مالیای عرضه میشوند که صرفا در بانکداری دیجیتال قابل عرضه هستند پیشنیاز ورود به این سطح دو قابلیت اعتبار سنجی و OPEN API است؛ البته اعتبار سنجی نه به معنای اشتباهی که در ایران رایج شده بلکه به معنای درست آن. در این سطح بانکداری مبتنی بر داده معنا مییابد یعنی داده مشتری برای بانک مانند یک منبع ارزش تلقی میشود مثلا مشتری که سی سال از خدمات یک بانک استفاده کرده و ریتم مشخصی از تراکنش داشته در نزد بانک ارزش پیدا کند و این ارزش صرفا متعلق به خود شخص است که در نظام بانکداری سنتی و دارایی محور وجود ندارد. در بانکداری داراییمحور شما بر اساس میزان نقدینگی، دارایی ثابت، املاک و ... است که اهمیت پیدا میکنید و هرقدر وفادار باشید و اطلاعات متنوع و زیادی نزد بانک از شما وجود داشته باشد بانک سرویس خاصی نمیتواند به شما بدهد.
بسیاری از بانکهای ایرانی در زمینه تحقق بانکداری دیجیتال در مرحله اول باقی ماندهاند و برخی از بانکها برای مرحله دوم ایدههایی را ترسیم کردهاند؛ به باور من بانکداری باز به مثابه پلی برای حرکت از سطح اول بانکداری دیجیتال به سطح دوم است. یعنی بانکها متقاعد شوند که چگونه میتوانند با استفاده از قابلیتهای بانکداری باز به خلق ارزش با محصولات جدیدی که در گذشته وجود نداشتهاند بپردازند.
اینالویی: در حال حاضر در حوزه بانکداری باز و تحقق خدمات بانکداری دیجیتال، اعتقاد دارم که بانکهای ایرانی در سطح ارائه خدمات بانکداری الکترونیک هستند و صرفا برخی خدمات بانکی را از طریق کانالهای دیجیتالی ارائه میدهند.
زمانی که نام دیجیتال را عنوان میکنیم، باید نوآوری و خدمات نوآورانه خلق شود؛ یکی از اشتباهات جایگزینی الکترونیک به جای دیجیتال است و از سویی دیگر در حوزه بانکداری داده محور پیچیدگیهایی مطرح است که باید به آنها اشاره داشت.
یکی از مسیر های بانکداری باز فین تک و بخش open APIها است و استفاده از ظرفیت دادهها در نظام بانکی با بهرهگیری از مدلهای کلان داده که باید آنها را به صورت جدی در نظر گرفت؛ اگر بانک جدید دیجیتالی ایجاد و تاسیس شود قطعا چالشهایی کمتر را نسبت به تحول بانکهای فعلی برای دیجیتالی شدن خواهند داشت و اعتقاد دارم مشکلات بانکهای با قدمت بالاتر نسبت به بانکهای جوانتر بیشتر خواهد بود.
از مهمترین موضوعات بانکداری باز و تحول دیجیتالی شبکه بانکی، نقش، مفهوم و آینده شعب فیزیکی بانکها در افق کوتاه و بلند مدت به شمار میرود، به نظر شما در ۲۰ سال آینده، شعب بانکی ایران چه سرویسهایی را ارائه خواهند داد و به چه میزان تعداد شعب بانکی کاهش پیدا خواهد کرد؟
فائز: در بانکداری دیجیتال ارائه سرویس بدون نیاز به شعبه به صورت زیادی مورد توجه است؛ بر همین اساس بدون شک کاهش تعداد شعب یکی از تحولات مهم شبکه بانکی در ایران با پیاده سازی بانکداری دیجیتال خواهد بود و در افق ۴ تا ۵ سال آینده ۵ تا ۶ هزار شعبه بانک با توسعه بانکداری باز و تحقق بانکداری دیجیتال کاهش پیدا خواهد کرد.
شهروندان معمولا در بازدههای زمانی بلند مدت به شعب بانک مراجعه میکنند و بسیاری از مردم در شعب بانک انتظار سرویس ندارند بلکه به دنبال گفتگو در شعب بانک و راهنمایی مناسب از سوی شعب هستند.
حرکت به سمت بانکداری دیجیتال در کشور احساس میشود و باید حضور در شعبه صرفا باید برای ارائه خدمات بانکداری شخصی باشد تا استفاده از شعبه به معنای واقعی وجود داشته باشد؛ از سویی دیگر بانکها به خصوص بانکهای خصوصی برای جلب رضایت و حفظ مشتریان باید ذائقه، نیازها و رفتارهای مشتریان را شناسایی کنند.
اینالوئی: یکی از مسائل مهم در خصوص تحول دیجیتالی بانکها و کاهش شعب، مسئله تعدیل نیرو و کاهش کارمندان بانکها است که باعث شده تا در کارمندان شبکه بانکی نگرانیهایی در خصوص آینده وجود داشته باشد؛ به نظر شما نگرانیهای کارمندان در زمینه آینده شعب با تحول دیجیتالی منطقی است؟
فائز: بانکها باید فرآیند جذب نیرو و بازنشستگی را مدیریت کنند تا کارمندان بانک در خصوص دیجیتالی شدن خدمات بانکی و کاهش تعداد شعبهها نگران نباشند و از سویی نباید اخراج در دستور کار قرار بگیرد البته این اتفاق در ایران بسیار محال و سخت است؛ اعتقاد دارم این فرآیند در ایران آغاز شده و بانکها در حال مدیریت منابع انسانی هستند تا در آینده با کاهش شعب با چالش مواجه نشوند.
اینالویی: نظر شما در خصوص کاهش تعداد شعب بانکی چیست و آیا بانکهای دیجیتال در ایران شعبه خواهند داشت؟
نامداری: در مورد نقش شعبه در آینده بانکداری باید توجه داشت که شرایط سیستم بانکی ایران با دنیا متفاوت است؛ روندهای بانکداری در دنیا نشان میدهد که تعداد شعب کاهش چشمگیر نداشته و در وهله اول رشد افزایش شعب بانکها متوقف شده و در وهله بعد کارکرد و سایز شعبه تغییر کرده است.
یکی از مهمترین مسائل در خصوص شعب در ایران موضوع سرمایهای بودن شعب بانک برای بانکهای دولتی و خصوصی در ایران است؛ در حقیقت خرید و فعالیت یک شعبه بانک با توجه به وضعیت بازار املاک ساختمان در ایران، یک سرمایه گذاری برای بانک به شمار میرود.
از سویی دیگر، ایران کشوری پهناوری است که در بسیاری از نقاط کشور تراکم جمعیت پایین است و در این مناطق ارائه سرویس الکترونیک صرفه اقتصادی بالایی دارد اما در برخی دیگر از نقاط از جمله کلانشهرها مانند تهران تراکم جمعیت بسیار بالا است و شعبه بانک در نقاط پر جمعیت توجیه اقتصادی و هزینهای دارند.
همچنین اعتقاد دارم شعبه همچنان بهترین نقطه برای جذب منابع از مشتریان و ارتباط با مشتریان در خصوص محصولات پیچیده است؛ و با توجه به این که اولویت اول شبکه بانکی، جذب منابع است و در آمد کارمزدی و کیفیت سرویسها خیلی برای بانکها مهم نیست، شعب نقش مهمی دارند اما کارمندان شعب به خصوص در بانکهای خصوصی باید برای تغییر مهارتهای خود آماده شوند چون شعب ناچارند به بازاریابی فعال و فروش خدمات جدید بانکی به مشتریان بپردازند که مهارتهای خاص خود را نیاز دارد. کارمند شعبه صرف اینکه بلد باشد حساب باز کند و چک نقد کند اهمیتی ندراد بلکه باید بتواند در منطقه خود حرکت کند و محصولات پیچیده نظیر انواع وام و خدمات اعتباری و ... را بفروشد.
اینالویی: نقش شعب در آینده با وجود بانکداری دیجیتال تغییر پیدا خواهد کرد و وظیفه بازاریابی در شعب با استفاده از حضور بازاریاب در محل مورد نظر مشتری اهمیت بالایی پیدا خواهد کرد؛ اعتقاد دارم در افق بلند مدت، شعب فیزیکی به شعب سلف سرویس تبدیل خواهد شد اما با توجه به اهمیت برندینگ، بانکها یک شعبه یا ساختمان بزرگ به عنوان نماد خواهند داشت و این احتمال وجود دارد که تمام شعب در یک ساختمان قرار بگیرد و مشتریان نیز برای برخی خدمات به آن مراجعه کنند.
فرامرزی: در کوتاهمدت چندان نمیتوان امیدوار بود که با پیگیری حرکت بانکها به سمت بانکداری باز و بانکداری دیجیتال تعداد شعب کاهش چشمگیری پیدا کند اما در صورتی که بانکها به دلیل هزینهها مجبور به تغییر در برخی سیاستها باشند، امکان کاهش محدود شعب وجود خواهد داشت.
امیدوار نیستم که در کوتاه مدت کاهش شعب به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد اما به دلیل هزینهها اجبارهایی وجود دارد که البته رفتار شبکه بانکی در ایران نشان میدهد راهکار پیدا خواهند کرد تا ابعاد بانک کوچک نشود و در میان مدت با وجود بانکداری دیجیتال شعب بانک به فعالیت در حوزه بازاریابی مشغول خواهند شد.
بانکداری باز و OPEN API را میتوان بخشی از بانکداری شرکتی یا بانکداری دیجیتال دانست و اختلاف نظراتی وجود دارد و معتقدم که این بخشها بیشتر در زیر مجموعه بانکداری شرکتی قرار گرفته است.
معتقدم کارمندان آماده تغییر پارادایم و تحول نظام بانکی با تحول دیجیتال نیستند اما مدیران از کارمندان آمادگی به مراتب کمتری دارند این در حالی است که کارمندان با سرعت بالایی اقدام به یادگیری فرآیندهای لازم برای فعالیت در شعب با وجود تحول میکنند اما مدیران حاضر نیستند تغییر پارادایم را بپذیرند.
اینالوئی: به نظر شما راهکار برای برخوداری از سیستم احراز هویت دیجیتالی چیست؟
نامداری: احراز هویت دیجیتالی به صورت مستقل چالشی نیست و دیجیتالی بودن یا نبودن احراز هویت فقط به کانال آن ربط دارد؛ با توجه به این که شخصیترین دارایی دیجیتال افراد موبایل آنها است و ثبت شماره موبایل هم فراگیری بیشتری نسبت به کد ملی دارد و با شماره موبایل اطلاعات بیشتری میشود به دست آورد به گمانم چارهای جز به رسمیت شناختن شماره موبایل برای شناسه هویتی افراد نداریم.
البته در حوزه احراز هویت یک چالش فنی مهم وجود دارد، در ایران زیرساخت کد ملی ضعیف است؛ در واقع در کشور کد ملی داریم اما این کد ملی به نشانههای هویتی دیگر از جمله کد پستی و تصویر فرد و ... متصل نیست.
همچنین فکر میکنم باید مسئولیت احراز هویت در سیستم بانکی بر عهده بانک باشد و بانک تصمیم گیرنده باشد و خیلی دنبال یک چارچوب ملی و جامع برای احراز هویت نباشیم. حدس میزنم در این حالت اغلب بانکها از بانک مرکزی تصمیمات محافظه کارانهتری اتخاذ کنند اما زمانی که در خصوص احراز هویت به صورت متمرکز تصمیم گیری میکنیم، مسیر نوآوری را میبندیم و بانکهایی که در KYC قابلیت بیشتری دارند و زیرساخت امنیتی مناسبتری هم دارند معطل بانکهایی میشوند که عقب هستند.
به همین دلیل فکر میکنم گام اول اصلاح در مسیر بهبود ساز و کار احراز هویت به رسمیت شناختن مسئولیت و اختیار بانکها است.
در کشور نهادهای دولتی یک ترسی از حمله و نقد دارند که درست هم هست اما همین باعث شده مدام همه چیز را متمرکز کنند چون علاقهای به دعوای قانونی و حملات سیاسی و رسانهای ندارند. مثلا هم اکنون از یک سو سامانه شاهکار وزارت ارتباطات وجود دارد و از سوی دیگر بانک مرکزی هم نهاب را ایجاد کرده نهادهای دیگری هم کارهای دیگری با همین سیاق میکنند. ولی واقعا معلوم نیست این همه هزینه برای این سیستم ها واقعا به زیانی که تخلفات ایجاد میکنند بیارزد شاید میشد با یک سری خدمات بیمهای از این هزینهها اجتناب کرد و زیان کاربران را هم با هزینه کمتری پوشش داد. در عین حال نفس تجمیع این حجم دادههای حساس در یک سامانه هم خودش به نوعی تهدید است به خصوص که بازیگران متعدد هم مکلف هستند مدام از آن استعلام کنند و اگر قطع شود مجموعهای از سیستمها از کار خواهد افتاد. توزیع شدگی خدمات خودش بخشی از راهکارهای مدیریت تهدیدات و پدافند غیرعامل است. این مسئله در پدیده رمز یکبار مصرف نیز اتفاق افتاد. این همه هزینه و خرج برای ممانعت از چه میزان زیان واقعا توجیه دارد و آیا زیانهای ناشی از تخلف به قدری هست که این هزینهها را پوشش دهد؟ من اطلاع دارم میزان تقلب و کلاهبرداری انجام شده در اپلیکیشنی که ۳ میلیون کاربر دارد برای آن سرویسهایی که در آنها تشخیص تقلب دارد در طول یک سال حدود ۲۰ میلیون تومان تخلف رخ داده و قبل از شناسایی تسویه شده است واقعا چنین اعدادی به این همه هزینه پیشگیری میصرفد؟
فائز: امکان زیرساخت احراز هویت با سیستمهای فعلی و با توجه به وجود شماره موبایل و کد ملی وجود دارد و هیچ مشکل بازدارندهای در زمینه احراز هویت در بخش بانکداری باز وجود ندارد؛ در واقع، در وضعیت فعلی امکان احراز هویت برای بیشتر از ۹۵ درصد مشتریان علاقه مند برای ورود به بانکداری باز وجود دارد و صرفا ۵ درصدی که کد ملی یا شماره موبایل نداشته باشد.
اعتقاد دارم ظرف یک یا دو سال آینده محصولات عملیاتی در زمینه بلاکچین برای احراز هویت ایجاد خواهد شد.
فرامرزی: هزینههای مدیریت ریسک صرفا تومانی نیست و بحث اصلی حاشیه و ضربه خوردن به برندینگ بانک و کسب و کارهای فعال در زمینه خدمات بانکداری و مالی است که مدیران نیز در این خصوص ترس دارند؛ تاکید دارم که بانکها باید مسئولیت احراز هویت را قبول کنند.
بانکهایی که درآمد زیادی دارند و از رسوب بالای منابع برخوردارند لختتر و کندتر در خصوص مدیریت ریسک نسبت به بانکهایی هستند که به دلیل غیر دولتی بودن از بانکهای بزرگ عقبتر مانده بودند و میتوانند از مزایای فناوری جدید و با پوشش مقدار ریسک بازار خود را توسعه داده و مورد اقبال قرار گیرند.
اینالوئی: موضوع اختصاص دادن احراز هویت و روش انجام آن توسط بانک بسیار مهم است و در صورتی که بانک این مسئولیت را بر عهده داشته باشد و رگولاتور در این زمینه دخالتی نداشته باشد بدون شک به بانکها کمک بسیار زیادی خواهد شد.
نامداری: نمره ایران در حوزه بانکداری باز از ۱۰۰ در حدود ۱۰ است و این چندان بد نیست چون در کشورهای پیشرو هم به گمانم نمره از ۱۰۰ حداکثر ۳۰ و ۴۰ است. خود این حوزه هنوز خیلی جای رشد و توسعه در دنیا دارد. ایران همچون سایر کشورها و مطابق با روندهای جهانی در گامهای اولیه قرار دارد؛ ایران در حوزه بانکداری باز از دنیا خیلی عقبتر نیست و در حال حرکت در روند مناسبی است. مشکل این است که خیلی کارهای ما هنوز پایدار نشده زیرا پایداری امکان رشد را فراهم میکند تا چیزی روی پای خودش نایستد و توان بقا نداشته باشد شما از آن انتظار رشد درونزا ندارید ما هنوز نهادها و قابلیتهایی در بانکداری باز خلق نکردهایم که مطمئن باشیم روی پای خود میایستند که انتظار رشد ارگانیک داشته باشیم.
فائز: اعتقاد دارم جایگاه ایران در حوزه بانکداری باز مناسب بوده و از ۱۰۰ نمره امروز بالغ بر ۲۰ نمره محقق شده است؛ البته فاصله زیادی با رسیدن به نقطه مطلوب و تحول اساسی وجود دارد.
اتصال«هاب» های بانکداری باز در دنیا مرسوم نیست اما در ایران این اتفاق در حال انجام است و از سویی دیگر در ایران راهاندازی سرویسهای سه طرفه را در دستور کار قرار دادهایم که باعث شده تا در برخی بخشها ایران نسبت به دنیا پیشرو باشد.
اینالوئی: بانک ایران زمین در حوزه خدمات بانکداری باز ۲۰۰ سرویس ارائه کرد اما باز اعتقاد دارم که همچنان گستردگی و استفاده مشتریان نشان میدهد که اقدامات چقدر کاربردی بوده است؛ از سویی دیگر در صورت حذف عملیات کارت به کارت، تراکنشی در حوزه بانکداری باز باقی نمیماند.
فرامرزی: بانکهای بزرگ و علاقه مندی بانکها برای حضور در زمینه بانکداری باز نشان میدهد که باید به فضای توسعه بانکداری باز در کشور و تحقق بانکداری دیجیتال و خدمات جدید در نظام بانکداری ایران امیدوار بود.
معتقدم که نگرانی که در حوزه بانکداری باز وجود دارد در لایههای فعلی نیست و در لایههای بالایی قرار دارد؛ در واقع، مدیران و بانکها باید ریسک و تغییر پارادایم را بپذیرند.