07 مرداد 1398 - 09:51

چندوجهی وجه التزام بانکی

نواقص موجود در راهکار وجه التزام، ضرورت ارائه روشی به عنوان راهکار جایگزین در جهت حل معضل تاخیر تادیه را دو چندان می‌نماید.
کد خبر : ۱۰۲۵۱۲
تحلیل روز

مسئله وجه‌التزام بانکی از مهمترین شبهات پیش‌روی اجرای بانکداری اسلامی است. این مسئله چالش برانگیز معضلی است که تمام کشورهای صاحب صنعت بانکداری اسلامی با آن مواجه هستند و هنوز نتوانسته‌اند به راهکاری متقن دست یابند که از تمام جهات عاری از اشکال شرعی باشد و از حیث اجرایی و عملیاتی نیز دارای قابلیت مناسبی باشد.


مشتریان نظام بانکی ممکن است به دلایل مختلفی تادیه بدهی‌های خویش را به تعویق ‌اندازند و از پرداخت به موقع اقساط سرباز ‌زنند. این دلایل عبارتند از: اعسار و ناتوانی، سهل انگاری، تخلف به منظور استفاده بیشتر از منابع و کسب سود بالاتر، طولانی شدن روند به ثمر رسیدن پروژه­ های اقتصادی و تعویق افتادن بازدهی طرح­ها، تغییرات ناگهانی شرایط تجاری، اقتصادی، قانونی و سیاسی که همگی موجب تاخیر در بازپرداخت مطالبات بانکی می‌شوند.


بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری برای کاهش حجم مطالبات معوق، متناسب با انواع قراردادهای بانکی، ماده‌ای را به صورت شرط ضمن عقد در متن قرارداد می‌گنجانند که بر اساس آن مشتری متعهد می ­شود بدهی خویش را در رأس مدت مقرر پرداخت کند. در غیر این‌صورت ملزم به پرداخت مبلغی به عنوان جریمه است.


در اصطلاح به چنین شرطی وجه‌التزام عدم تادیه می‌گویند که هدف از آن اجبار و الزام مشتری به اجرای مفاد قرارداد است؛ چرا که هرگونه تخلف و بدقولی مشتری در بازگرداندن منابع مالی، علاوه بر تحمیل خسارات قابل‌توجه، موجب اخلال در عملکرد بانک می‌شود.


در کشور ما این راهکار بر اساس مصوبه شورای نگهبان در حال اجراست و نظام بانکی به استناد آن عمل می‌کند و قوانین خاصی نیز با عنوان جریمه دیرکرد یا «خسارت تاخیر تادیه» در قانون آیین دادرسی مدنی و قانون نحوه وصول مطالبات بانک‌ها وضع شده است.


 مطابق این رویکرد ماهیت جریمه دیرکرد متفاوت از ربا تلقی شده؛ چرا که بانک، جریمه را در مقابل امهال به مشتری دریافت نمی‌کند تا مصداق ربای جاهلی یعنی تمدید مهلت در مقابل افزایش بدهی باشد؛ بلکه در فرض تاخیر، مشتری متخلف موظف است علاوه بر مبلغ جریمه، بدهی خویش را نیز فوراً پرداخت کند. بنابراین بر اساس دیدگاه بسیاری از فقها، ماهیت وجه التزام از ربا متفاوت است. مقابل این دیدگاه، برخی دیگر از مراجع تقلید همواره  نسبت به مسئله‌ جریمه دیرکرد به دلیل مشابهت آن با ربا معترض بوده‌اند به طوری که اظهار نظر رسانه ­ای برخی از آنها مبتنی بر حرمت جریمه دیرکرد، وجهه نظام بانکی را مخدوش کرده است.


این گروه از فقیهان بر این باورند که طبق احکام دین، دریافت مبلغ اضافه بر اصل بدهی جایز نیست و حکم ربا را دارد؛ بر همین اساس دریافت جریمه دیرکرد از مشتریان نیز که مازاد بر اصل بدهی است، جایز نیست و اگر بانک‌ها با هدف امهال به مشتری اقدام به دریافت جریمه کنند از جهت شرعی صحیح نیست. در واقع اصلی ­ترین شبه ه­ای که در رابطه با عدم مشروعیت دریافت جریمه مطرح می‌شود، مشابهت آن با رباست. این اشکال ارتباطی به قرارداد قرض نداشته و به همه قراردادهای مدت‌دار اعم از مبادله‌ای و مشارکتی وارد است.


بر اساس این دیدگاه اشتراط جریمه دیرکرد در قرارداد قرض، مصداق شرط انتفاع بوده و گنجاندن چنین شرطی در عقد قرض جایز نیست و در سایر قراردادهای مدت دار مصداق ربای جاهلی است. بر اساس همین شبهه برخی از فقها با مسأله جریمه دیرکرد مخالفت کرده‌اند.


علاوه بر شبهه شرعی، اشکالاتی دیگری از جمله عدم بازدارندگی، بی‌توجهی به معسرین و برخورد یکسان با تاخیرکنندگان در راهکار جریمه دیرکرد وجود دارد که موجب کاهش کارآیی آن در حل معضل مطالبات معوق شده است.


در نظام بانکی کشور، در برخی موارد بانک‌ها و موسسات مالی به مسئله وجه التزام به عنوان هزینه می‌نگرند نه جریمه. یعنی بانک با دریافت وجه‌التزام به مشتریان اختیار می‌دهد با پرداخت جریمه از مهلت بیشتری برای بازپرداخت تسهیلات برخوردار شوند. اگر عملکرد بانک اینگونه باشد مشتری نیز متقابلا تصور می‌کند پرداخت جریمه، قیمت بالاتری است که بانک در ازای بیشتر در اختیار داشتن تسهیلات مقرر کرده است. پرداخت این قیمت برای مشتری در مقابل منافعی که از دیر پرداخت کردن تسهیلات نصیب وی می‌شود، دارای صرفه و توجیه اقتصادی نیز هست. بنابراین از منظر مشتری، روش جریمه تاخیر به اندازه کافی بازدارنده نیست.


همچنین مطابق نصوص فقهی و قانونی مهلت دادن به فرد معسر از تکالیف شرعی است. مشتریانی که به دلیل اعسار و ورشکستگی از پرداخت به موقع بدهی خویش باز می‌مانند، متخلف محسوب نمی‌شوند تا مستحق پرداخت جریمه باشند؛ لذا دریافت جریمه از آنها علاوه بر دو چندان کردن مشکلاتشان، امری ظالمانه است. این ظلم در اسلام به حکم قاعده عدل و انصاف، نفی گشته است. امهال به مشتریان معسر در متن قراردادهای بانکی مغفول مانده است و در عملکرد نظام بانکی نیز توجه چندانی به آن نمی‌شود.


برخورد یکسان با مشتریان متخلف نیز از دیگر آسیب‌های جدی روش جریمه دیرکرد به حساب می‌آید. این در حالی است که برای حفظ ماهیت شرعی وجه التزام می‌بایست بین مشتریان متخلف و مشتریان دیگر تفاوت قائل شد؛ چرا که برخی از مشتریان به دلایلی همچون اعسار یا ورشکستگی ناشی از تغییر وضعیت اقتصادی یا بروز حوادث غیرمترقبه؛ مانند: زلزله، آتش‌سوزی یا سرقت که مهم‌ترین علل تاخیر هستند، از پرداخت به موقع دیون خویش بازمی‌مانند. این گروه از تأخیرکنندگان متخلف محسوب نمی‌شوند که تنبیه و جریمه کردن ایشان جایز باشد.


برای حفظ وجاهت شرعی وجه التزام و فاصله گرفتن آن از شبهه ربا، ضمن حفظ جنبه بازدارندگی آن که ماهیت حقیقی وجه التزام را تشکیل می‌دهد، می‌بایست به علل تاخیر مشتریان و به کارگیری راهکارهای متناسب با آن توجه ویژه شود.


نواقص موجود در راهکار وجه التزام، ضرورت ارائه روشی به عنوان جایگزین در جهت حل معضل تاخیر تادیه را دو چندان می‌نماید. در انتخاب راهکار جایگزین ضمن توجه به اصولی همچون کارآیی، عوامل تاخیر، بازدارندگی و جبران خسارت، بسیار شایسته است که اجماعی از فقیهان را در ارتباط با مواجهه با تاخیر بدهی‌ها نیز تحصیل کرد.


منبع: ایبِنا


فرشته ملاکریمی (کارشناس ارشد پژوهشی گروه بانکداری اسلامی پژوهشکده پولی و بانکی)

ارسال‌ نظر