به گزارش خبرنگار ایبِنا، برای مردمی که با بهکارگیری پول، تورم را با نرخ بالا هر لحظه لمس میکنند تعریف تورم فایده چندانی ندارد، ولی برای شروع بحث باید بدان اکتفا کرد که تورم تداوم افزایش سطح عمومی قیمتهاست. تورم را به وسیله تغییرات برخی شاخصهای متناسب قیمتها که عموماً همان «شاخص قیمت مصرف کننده» (CPI) است، اندازه گیری میکنند.
منظور از سطح عمومی قیمتها میانگینی از تمامی قیمتهای اقتصاد است (البته در سبدی منتخب به نمایندگی از آنها) که تغییرات آن منعکس کننده هزینه زندگی مردم است. (چگونگی انتخاب سبد مهم است، در سالهای نه چندان دور متولی محاسبه نرخ تورم برای مثال نردبان چوبی را در قسمت کالایی و حمام عمومی را در قسمت خدمات در سبد میگنجاند. اصلاً لازم نیست دهها واحد آمار گذرانده باشید آیا با زندگی امروز اینها اریب و انحراف در کاهش نرخ تورم ایجاد نمیکنند!)
تورم هزینههای فردی و جمعی دهشت باری تحمیل میکند که از مهمترین آنها درمانده ساختن پول یک کشور در انجام وظایف و رسالتهای خود است. تورم بر وظایف چهارگانه پول یعنی واسطه مبادله بودن آن، وسیله ذخیره ارزش، واحد شمارش بودن آن و استاندارد و معیاری برای پرداختهای با تأخیر و آتی یا معوق تأثیرهای معنی دار و مهمی دارد.
پول به عنوان واسطه مبادله بهر چیزی که به طور وسیع مقبولیت عام در مبادله کالاها و خدمات در جامعه پیدا کند، اطلاق میشود. (یادتان هست «چسب زخم» کبریت و «بلیت اتوبوس» قائم مقام پول خرد شده بودند).
حضور و وجود پول بهعنوان واسطه مبادله امکان انجام معاملات و داد و ستدها را فراهم میآورد بدون آنکه نیاز به انطباق خواستههای دو طرف باشد. در سالهای ۲-۱۳۵۱ در مدرسه عالی بازرگانی استاد بزرگوار و با سواد ما، مشکوه، در درس «پول» مثال میزد پول که آمد دیگر نباید شاعر، شعر خود را به کسی عرضه کند که او هم حتما انگور دارد که مورد نیاز شاعر است، به علاوه آنکس که شعر دوست است ممکن است انگور نداشته باشد و آنکه انگور دارد با شعر ممکن است نتواند رابطه برقرار کند. بهرحال پول "انطابق خواسته"های ما را بعهده میگیرد. شعر را عرضه کن پول آن را بدون اجبار هر چه میخواهی که برایت مطلوبیت (رضایت خاطر) دارد و قیمت عادله دارد خریداری کن؛ بنابراین، واسطه مبادله بودن پول تسهیلگر فعالیتهای اقتصادی جامعه است و تا زمانی که راننده تاکسی ۱۰ هزار تومانی شما را میپذیرد و آن را به فروشنده بنزین میدهد و او نیز به دیگری و همگان به عنوان وسیله پرداخت آن را میپذیرند و قبول میکنند، این امر حکایت از آن دارد که تورم بر این وظیفه پول (وسیله مبادله) اثر نداشته و یا هنوز اثرش معنی دار نیست. ولی وقتی تورم از حالت خزنده خود در میآید و دونده میشود و سپس افسار گسیخته و چهار نعل میتازد.
اینجاست که اصل قضیه یعنی اعتماد به پول از دست میرود و همه به دنبال آنند که یا کالا به کالا و تهاتر کنند یا برای گردش چرخ زندگی و روان سازی آن بدنبال وسیلهای بگردند (جانشینی پولی و دلاری شدن اقتصاد از مصادیق بارز این شرایط است.)
وظیفه دیگر پول "ذخیره ارزش" (Store of value) است. پول به مثابه یکی از اشکال دارایی، اگر قیمت آن دارایی ثابت باشد، پول به عنوان ذخیره ارزش جذابیت ندارد چرا که درآمدی از آن عاید نمیشود و زایشی ندارد، ولی اگر قیمتهای دارایی متغیر باشند، این ارزش را دارد که بخشی از کل داراییهایمان را به شکل پول نگه داریم، به مثابه محافظی برای مقابله با ریسک. این یکی از مواردی است که تورم به طور آَشکار بیشترین اثرگذاریها را دارد. تورم ارزش پول را به نابودی میکشاند پس چه توقع داریم آن پول بتواند ارزش چیز دیگری را نگهداری و حفظ و حراست کند! چیزی که امروز قیمت و هزینه معینی دارد فردا قیمت آن بالا رفته است.
این امر برای هر چیزی از معامله و داد و ستدهایی که با زمان همراه است گرفته تا آنهایی که پرداخت آنها در آینده نیازمند مبلغی پول است، اثر گذاری دارد (نرخهای بهره).
یکی دیگر از نقشها و وظایف پول «واحد شمارش» (Unit of account) و وسیله سنجش ارزش بودن آن است که قراردادها با آن بیان و اظهار میشوند و درآمد افراد و یا سود شرکتها با آن اندازهگیری میشود. از کجا بدانیم من و شما زیر خط فقر هستیم؟ اینجاست که پول به میان معرکه میآید.
در اقتصاد و کشوری که تورم بالا و نوسانی حاکم است، این پدیده نامبارک و نامطلوب بر سر راه انجام وظیفه پول، به عنوان «واحد شمارش» مانع و رادع جدی میشود، که به باور بسیاری از اقتصاددانان پولی این امر برای حل تقابل بین کارا بودن و عدالت محوری اهداف اقتصاد یعنی «کارایی و عادلانه» و هدایت و اداره اقتصاد جامعه مضر است. تورم به دو روش و از دو طریق بر این وظیفه پول اثرگذاری دارد: قیمتهای گوناگون در طول تورم به میزان مختلف تغییر میکنند و این امر مقایسه آنها را مشکل میسازد، از طرف دیگر، بی ثباتی قیمتها داشتتن اطلاعات کامل مردم را برای مقایسهها با مشکل جدی روبرو میکند.
همچنین تورم بر وظیفه مهم دیگر پول، یعنی «استاندارد و معیاری برای پرداختهای آتی و معوق» اثرگذاری دارد. این وظیفه پول بدان معنی است که شما طبق یک پیمان یا قرارداد یا توافقنامه بازپرداخت یک بدهی را بهطور مشخص (یا تلویحی) همراه به استفاده از یک واحد پولی خاص میکنید. این وظیفه با وظایف دیگر پول، یعنی وسیله مبادلات آنی (که مثلاً با دلتنگی یک چهارم درآمد روزانه خود را میدهید و یک پنیر معمولی (بفرض ۴۵ هزار تومان ۴۰۰ گرمی میگیرید) و وظیفه دیگر آن یعنی «ذخیره ارزش» متفاوت است، این وظیفه پول وسیله و واسطه پرداختهای آتی و آینده مردم (اقساط) را بر پا و برقرار میکند. پرداختهای معوق و آتی بخشی به قیمتها و وظیفه «واحد شمارش» بودن پول بستگی دارد و بخشی هم به اینکه پول در انجام وظیفه ذخیره ارزش بودن خود با درماندگی مواجه شده یا سربلند است. این بدان معنی است که پرداختهای قسطی و آتی مردم وابسته به «نرخهای بهره» و «تورم» است.
برای مثال، اگر اول تابستان، که نیاز به یخچال بیشتر از پیش خودنمایی میکند و به قول اقتصاد خواندهها مطلوبیت آن بالا میرود، یخچال خانه بسوزد و امیدی به تعمیر چند باره آن نباشد و شما مجبور شوید به فرض ۱۰ میلیون تومان صرف خرید یک دستگاه از آن کنید، البته پرداخت بصورت آتی و معوق (Deferred payments). فروشنده میگوید ما فقط ۲ درصد روی این جنس کشیدیم، منظور او ماهانه است! به هرحال با بهره ۲۴ درصدی سالانه مزبور پرداخت معوق شما ۱۲.۴۰۰.۰۰۰ تومان میشود.
این ۲.۴۰۰.۰۰ تومان اضافه، برای جبران صبر و مافات تورمی است که در عرض یکسال به منافع فروشنده آن یخچال خورده است. خواهید گفت نرخ بهره یا سود واقعی یا پس از تعدیل و اصلاح آن بخاطر تورم برای فعالان اقتصاد مهم است، کاملاً درست است. اینجاست که در شرایط تورمی فرمول آنست که کالایی را که امروز میتوانی بخری به فردا موکول مکن و کالایی را که فردا میتوانی بفروشی امروز نفروش. چه کسی مسئول گسستن این دور و کستن این فرمول است. امضاء کنندگان پای هر قطعه اسکناس؟
این نکته را اضافه کنم و ختم کلام. اثرات منفی تورمی که پرداخت آتی شما بابت خرید آن یخچال بر فروشنده آن وارد میسازد میبایست جبران شود. فرض کنید نرخ تورم همان ۲۲ درصد باشد که بانک مرکزی هدف گذاری کرده بود و در زمان انتخابات یکی از محورهای بحث بود و دیگر از آن صحبتی به میان نمیآید.
آن یخچال دیگر ۱۲.۴۰۰.۰۰۰ تومان نیست بلکه ۲۲ درصد سالانه به دلیل تورم در واقع از نرخ بهره یا سود اسمی ۲۴ درصد فروشنده محو و نابود شده و لذا پرداخت آتی برای «تابستانی بودن یخچال هرگز» ۱۴.۴۶۰.۰۰۰ تمام میشود.
من در کلاس «پول و بانک» میگویم هر چند پول برای همه ما شیرین است، ولی بحثهای کلامی آن خشک و خسته کننده اند، به ویژه اگر بخواهی با موازین اقتصاد پولی بدان بنگری، ولی اضافه میکنم که ارسطو گفته: درخت علم تلخ است، ولی بر شیرین دارد. فکر میکنم در مورد این نوشته هم تکرار آن توجیه ضروری به نظر میرسد.
احمد یزدانپناه/ استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا(س)