به گزارش ایبنا، مجید شاکری با بیان اینکه آن چه که در فلسطین امروز انجام میشود در جهت منافع ملی فلسطینیها با تشخیص و تصمیم آنها و به وسیله خود آنها انجام میشود، گفت: البته بیان این نکته ضروری است که اگر درباره نتایج مثبت این اتفاقات بر توان بازیگری جمهوری اسلامی ایران در حوزه اقتصادی و بانک مرکزی اشاره میکنم به هیچ وجه به معنای این نیست که ما فلسطین را یک نقطه تسویه حساب با سایر قدرتها فرض میکنیم یا اساسا میتوانیم بر خلاف خواسته فلسطینیها آنجا بازیگری داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه در طول مذاکرات زمستان ۱۳۹۹ تا امروز با طرف امریکایی، امریکاییها عمداً از دادن هر نوع انتفاعی به طرف ایرانی در ازای محدود سازی برنامه هستهای اجتناب میکردند، افزود: یکی از علل اصلی این موضوع این است که طرف اسرائیلی توانسته بود این ادعا را به آمریکاییها بفروشد که من میتوانم با عملیات اطلاعاتی در داخل خاک ایران حدود رفتار هستهای ایران را کنترل کنم و در واقع به موقع ضرباتی برای کند کردن حرکت ایران بزنم.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: همین موضوع بود که آنچه که در مذاکرات بحث میشد عموماً امتیازات حقوقی بود نه در حوزه انتفاع اقتصادی. با اتفاقاتی که در این مدت رخ داد با شکست اطلاعاتی که طرف اسرائیلی در روز نخست جنگ خورد فارغ از اینکه اصلاً نتیجه جنگ نظامی روی زمین چه شود دیگر این ادعا امکان فروش را ندارد و حتی میتوانیم بگوییم ابزارهای تهدید متوازنی در مقابل تهدیدات اطلاعاتی اسرائیل که به یک رویه در طی سه سال گذشته تبدیل شده بود خلق شده است و بخشی از محور مقاومت عملاً اینجا میتواند بخش دیگری از آن را پوشش بدهد که هرگز چنین چیزی در گذشته وجود نداشته است.
شاکری اضافه کرد: ما در فضای پس از این جنگ و فارغ از اینکه با چه نتیجه نظامی این جنگ به پایان برسد عملاً یک فضای بازی بیشتر را در حوزه تمرکز بر انتفاع اقتصادی در مذاکرات آتی خواهیم داشت. این نکته غیرقابل انکاری است.
وی با اشاره به اینکه در واقع طی هفت سال گذشته آجر به آجر و رج به رج طرف آمریکایی برای مهار چین اقدام به ایجاد یک کریدور اقتصادی امنیتی کرد که در گذشته به آن ردمد گفته میشود، گفت: من هم این اسم را انتخاب میکنم برای اینکه این همان چیزی است که در گذشته مطرح بوده و به صور مختلف از جمله به صورت ارائه جرارد کوشنردر سال ۲۰۱۹ در بحرین درباره آن توضیحات مفصلی داده شده است.
این کارشناس اقتصادی با اعلام اینکه این کریدور ضمن اینکه علیه چین طراحی شده بود به صورت مستقیم برای ایران تبعات مشخص چه در حوزه جذب نیروی کار و چه در حوزه جذب سرمایه و چه در حوزه ایجاد عدم توازن قوا در شمال و جنوب خلیج فارس داشت، تصریح کرد: نقطه مرکزی و نقطه کانونی این کریدور ایجاد یک مرکز جمعیتی جدید، یک دبی یا یک هنگ کنگ جدید در شمال خلیج عقبه است به نوعی آن نقطهای است که در واقع مفصل اتصال عربستان و اسرائیل است و اصلاٌ در واقع ردمد را معنادار میکند و طرحهایی مثل نئوم و لاین و همه اینها ذیل آن معنا میشود.
وی اضافه کرد: عملاً با این اتفاق به دو دلیل ردمد به خصوص به معنی بخش غربی آن یعنی روابط مابین عربستان و اسرائیل فارغ از اینکه فرایند تطبیع یا عادی سازی رخ بدهد یا ندهد زیر سوال است، هم از این بابت که دیگر چنین مرکز جمعیتی در آنجا ساختن معنا ندارد، چون این تهدیدی که این بار رخ داد بارها قابل تکرار است و هم از این بابت که خط آهنی که اتصال دهنده این مرکز جمعیتی به شمال اسرائیل و سپس به یونان و اروپا است، زیر آتش قابل تکرار غزه قرار دارد ولذا دیگر چنین کریدوری روی میز نخواهد بود و تبعات امنیتی و اقتصادی آن برای ایران هم که به صورت عدم توازن مابین شمال و جنوب خلیج فارس نشان میداد دیگر روی میز نیست.
شاکری با طرح این پرسش که آیا ممکن است این درگیری به یک درگیری گسترده با حضور قدرتهای بزرگ مثل امریکا تبدیل شود؟، گفت: واقعیت این است که شعاع عمل امریکاییها در این حوزه بسیار محدود است و یادمان باشد که تا همین سه روز پیش آمریکای دموکرات و آمریکای بایدن داشت، بن سلمانی که کاملاً با حذف مهرههای دموکراتها در عربستان و حذف محمد بن نایف برآمده را با عجله در یک فرایند عادی سازی وارد میکرد که خروجی آن افزایش عرضه نفت عربستان به بازار باشد که بتواند کنترل تورم کند و با سوال کنترل تورم در داخل امریکا در زمان انتخابات ریاست جمهوری مواجه نباشد، اما عملاً در واقع رخ نداده و دیگر در دسترس نیست، علاوه بر این خود امریکاییها هم به هیچ وجه نمیتوانند تحمل جنگ بلندمدت در خاورمیانه و ریسکهای آن روی قیمت نفت را داشته باشند پس احتمالا اینجا محدودیتهای خیلی جدی از زاویه اقتصاد روی عملگری امریکاییها برقرار است.
به گفته وی، البته چینیها هم عملاً در وضعیت رکودی هستند که نمیتوانند قیمتهای بالای نفت را به هیچ وجه تحمل کنند اینها چیزهایی است که شعاع عملکرد قدرتهای بزرگ در این بازه مشخص در خاورمیانه را به شدت محدود میکند.
وی افزود: جدای از نکاتی که درباره اثر مستقیم و غیرمستقیم کوتاه مدت و بلند مدت جنگ در غزه و اسرائیل بر اقتصاد ایران را بیان کردم، به لحاظ فنی آن عواملی که در گذشته منجر به رشدهای بالای قیمت ارز میشد عملاً تحت کنترل هستند به نوعی یکی از علل اصلی رشد قیمت ارز در بهمن ۱۴۰۱ مشکل تامین مالی ارز با کیفیت برای تامین مالی کالای اساسی بود که در عمل با موضوع آزاد شدن پول کره این موضوع کلا پوشانده شده و دیگر چنین ریسکی اصلاً برای طرف ایرانی وجود ندارد و دست بانک مرکزی برای حضور در بازار خیلی بازتر است.
شاکری با تأکید بر اینکه بانک مرکزی مسئله خیلی جدی و نگرانی درباره آینده بازار ندارد، گفت: یکی از نشانههای این مهم، اتفاقی بود که هفته گذشته افتاد و آن ثبت سفارشهایی که کارهایش انجام شده بود؛ قبل از سهمیه گذاری نسبت به عدد صادرات سالهای گذشته برای وارد کنندگان، مجددا احیا شد و در بازار آمد که نشان میدهد بانک مرکزی هم نگرانی چندانی درباره اینکه به لحاظ ارزی دچار مسئله باشد، ندارد.
او با تأکید براینکه همه این اتفاقات قبل از جنگ رخ داده و آثارش را حالا میبینیم، گفت: لذا مجموعاً آن عواملی که در گذشته معمولا در نیمه دوم سال بخصوص انتهای سال میلادی ایجاد ریسک میکرد، الان نسبت به گذشته خیلی کنترل شده است.
این کارشناس اقتصادی ضمن تأکید براینکه ما پیشگو نیستیم و صرفاً میتوانیم درباره احتمالات فاکتورهایی که رخ میدهد توضیحاتی ارائه دهیم، گفت: در نهایت برداشت من از مجموع وقایع این سه روز و آثار آن بر آینده خاورمیانه و ایران واقعاً مثبت است و این اصلا فارغ از این است که نتیجه جنگ نظامی روی زمین چه خواهد شد و آنچه که اثر مهمتری داشت نیتجه جنگ اطلاعاتی بود که در روز اول در واقع مغلوبه شدن آن جنگ را دیدیم.
منبع: تسنیم