This is a modal window.
به گزارش روز چهارشنبه ایبِنا؛ تحولات صورت گرفته در عرصه بانکداری بینالملل و در مقررات ذیربط، نظیر بال دو و استانداردهای گزارشگری مالی بینالمللی، عموماً با آشکارسازی ماهیت واقعی فعالیت بانکها و حذف سودهای غیرواقعی، تمایل به ادغام را افزایش میدهد.
هرچند در عرصه بینالمللی چند هدف عمده برای ادغام بانکها مشتمل بر: ممانعت از ورشکستگی، کنترل و نظارت بهتر بر عملکرد و بهبود ارائه خدمات مورد توجه قرار میگیرد، اما دستیابی به این اهداف در صورت داشتن مدیریت مناسب ریسک در بانکها و برطرف نمودن چالشهای پیشروی آنها قبل از ادغام، قابل دستیابی است.
عموماً در دفاع از ادغام بانکی به این مساله اشاره میشود که در اثر ادغام اندازه و سهم بازاری بانکها افزایش یافته و با بهبود خدماترسانی و افزایش فعالیتهای کارمزدمحور در کنار افزایش مشتری، درآمد و سودآوری آنها افزایش مییابد. از طرف دیگر، افزایش اندازه بانک باعث ایجاد صرفه مقیاس و کاهش هزینهها خواهد شد.
صرفههای مقیاس نیز میتوانند به دلایل مختلفی حاصل شوند از جمله جذب موفقتر منابع، ارائه خدمات مناسبتر به واسطه توزیع بهتر هزینهها و کاهش ریسک به دلیل ایجاد تنوع در سبد دارایی و دسترسی به بازارهای جدید. هزینه عملیاتی بانکها نیز به دلیل حذف نیروی کار و شعب غیر ضروری کاهش مییابد و ارائه محصولات نوین بانکی نیز هزینه ارائه خدمات را کاهش میدهد. از این رو انتظار بر آن است تا کارایی بانک جدید بهبود یابد.
از طرف دیگر ادغام بانکها میتواند باعث بهبود ارزش بانک شده و قیمت سهام بانک افزایش یابد. این اثر در شرایطی که سرمایه بانک در مقایسه با ریسک به مقدار زیادی افزایش یابد و سودآوری بانک بهبود یابد، بیشتر خواهد بود.
اما در کنار توجه به مزایای ناشی از ادغام بانکها باید به هزینهها و مشکلات ذیربط نیز توجه کرد. در این رابطه سوالات مختلفی قابل طرح است. مثلا آیا مدیریت ریسک در بانکهای مورد نظر به درستی صورت پذیرفته است؟ آیا چالشهای مرتبط با سلامت بانکها قبل از ادغام برطرف شده است؟ هیئت مدیره بانک جدید چه کسانی خواهند بود؟ چه برنامه و سیاستهایی در این بانک باید اجرا شود؟ آیا همه پرسنل مورد نیاز هستند؟ الگوی تعدیل نیروی انسانی به چه صورت است؟ در مورد دستمزدها در بانک جدید چگونه تصمیمگیری خواهد شد؟
علاوه بر این، شعب و امکاناتی که در بانکهای در حال ادغام وجود دارد، ممکن است بعد از ادغام مورد نیاز نبوده، ولی قابل فروش هم نباشند؛ به این ترتیب هزینه بانک جدید افزایش مییابد. در برخی از موارد نیز انتشار سهام جدید و حتی نیاز به تجهیزات جدید، هزنیههای اضافی را بر بانک تحمیل میکند. از طرف دیگر، عدم اطمینان به تصمیمهای سیاستگذاران در مواجهه با ادغام بانکها و همچنین عدم اطمینان به فعالیتهای بانکهای ادغام شده، میتواند باعث عدم اطمینان سپردهگذاران و سرمایهگذاران شده و در نتیجه ممکن است سبب از دست رفتن مشتریان شود.
علاوه بر مسائل یاد شده، ادغام بانکها با ریسکهایی نیز همراه است که باید به آن توجه شود. در این زمینه میتوان به ریسک قیمتگذاری سهام بانکهای در حال ادغام اشاره کرد. به دلیل احتمال افزایش سودآوری در اثر ادغام، معمولا قیمت سهام بانکهای در حال ادغام افزایش مییابد که در صورت عدم موفقیت ادغام، این موضوع هزینههایی را بر سهامداران تحمیل خواهد کرد.
در پایان لازم به ذکر است که هر چند مهمترین اثر مورد انتظار از ادغام بانکها، کاهش هزینه خدمات و قیمت تمام شده آنها، بهبود سلامت و ثبات و نظارت بهتر بر عملکرد است، اما باید اذعان کرد که به دلیل مشکلات موجود در شبکه بانکی کشور (از جمله چالش مطالبات غیرجاری)، دستیابی به منافع فوق بدون توانایی مدیریت چالشهای احتمالی، دشوار است. از این رو، پیشنهاد میشود سلامت بانکهایی که در حال ادغام با یکدیگر هستند، بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گیرد.
اعظم احمدیان؛ صاحبنظر پولی و بانکی
This is a modal window.