به گزارش روز جمعه ایبِنا، در سالهای اخیر با توجه به مشکلات عدیدهای که شبکه بانکی در زمینههای گوناگون با آن دست و پنجه نرم کرده، زمزمه ادغام بانکها بیشتر شنیده میشود. اگرچه پس از روی کار آمدن دولت یازدهم و تغییر تیم مدیریتی بانک مرکزی، تلاش برای کاهش تورم در دستور کار قرار گرفت و پس از تحقق این امر و با مدیریت سود در بازار بینبانکی، سود سپرده و سود اعطای تسهیلات به تبع آن در شبکه بانکی کاهش یافت و توفیقاتی در این زمینه بدست آمد، لکن وجود مشکلات فراوان ساختاری در نظارت، مدیریت و سیاستگذاری طی سالهای متمادی، در شرایط فعلی نظام بانکی را با وضعیت دشواری روبرو کرده است.
شاید به همین دلیل است که ایدههای نظری گذشته مبنی بر ادغام بانکهای موفق با ناموفق به عنوان راهحلی برای گریز از بحران بانکی، درحال حاضر قوت گرفته و از سوی مسئولین ارشد بانک مرکزی نیز دنبال میشود. با این حال اجرای صحیح برنامه ادغام بانکی (به عنوان یک تجربه موفق بینالمللی) در شبکه بانکی کشور در صورتی امکانپذیر خواهد بود که به چالشهای احتمالی این اقدام توجه شده و برای پیشگیری از آنها تدابیر مناسب در نظر گرفته شود.
به عنوان مثال، یکی از چالشها و مشکلاتی که میتواند برای هر اقتصادی به وجود آید، پیدایش و گسترش هراس بانکی (banking panic) است. هراس بانکی زمانی به وجود میآید که سپردهگذاران به دلیل احساس و پیشبینی منفی که از فعالیت آینده یک بانک دارند و ورشکستگی آن را محتمل میدانند، به یکباره اقدام به خارج کردن سپردههای خود از بانک مذکور کنند.
این پدیده زمانی که غالب سپردهگذاران اقدام به این امر نمایند، بانک را با ریسک نقدینگی مواجه می کند و در حالتهای بحرانی، به مرز ورشکستگی میرساند. همچنین، به دلیل خاصیت ذاتی فعالیت بانکداری، هراس بانکی میتواند از یک بانک خاص به کل شبکه بانکی منتقل شود.
ارتباط این تهدید با بحث ادغام بانکها اینگونه مطرح میشود که اگر بانک مرکزی و سهامداران دو بانک (یا موسسه اعتباری) به این جمعبندی برسند که با یکدیگر ادغام شوند، سپردهگذاران که بزرگترین گروه تامینکنندگان وجوه بانک هستند، از امنیت وجوه خود در آینده (و در صورت ادغام دو بانک با یکدیگر) مطمئن نبوده و ممکن است اقدام به خارج کردن وجوه خود از هر دو بانک کنند؛ که این چالش حتی زمانی که دو بانک موفق و ناموفق با یکدیگر ادغام میشوند، میتواند برای بانک موفق نیز هزینهزا باشد و مشکلات بزرگی نظیر ریسک شهرت را در پی داشته باشد.
علاوه بر این، با توجه به اینکه اجرای سیاست ادغام بانکی میتواند سبب ایجاد افق منفی در نزد سپردهگذاران و سهامداران شود، چالش دیگری که در این رابطه محتمل است، کاهش ارزش بازار بانکهایی است که سهام آنها در بازار سرمایه مبادله میشود.
این افت قیمت نه تنها موجب زیان مستقیم و از دست رفتن ثروت سهامداران آن بانک میشود، بلکه بسیاری از شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقهای سرمایهگذاری و سایر سرمایهگذاران نهادی و حقوقی که سهامدار آن بانک هستند نیز متضرر خواهند شد. همچنین، این مسئله میتواند سبب افت شاخص بازار سرمایه شود.
علی رغم آنچه مطرح باید اذعان کرد که اگر ادغام بانکی با سیاستگذاری صحیح بانک مرکزی همراه باشد و سیاست ارتباطی (و اطلاعرسانی) مناسبی نیز توسط این بانک عملیاتی شود، میتوان هزینههای مذکور (به ویژه هراس بانکی) را تا حد قابل قبولی مدیریت کرد. همان طور در بسیاری از کشورها ادغام بانکی بدون هیچگونه مشکلی اجرایی شده است.