به گزارش خبرنگار ایبِنا، در بخش سوم و آخر مجموعه مقالات "آنچه که از ائتلاف اقتصادی بریکس باید بدانیم" به سراغ چگونگی تبیین راهبردهای مرتبط با حضور موثر ایران در این گروه، چالشها و فرصتهای پیش رو و ارائهی پیشنهادات سیاستی برای حضور قدرتمند جمهوری اسلامی ایران در ائتلاف بریکس میرویم.
در این بین آنچه که حائز اهمیت است، نحوهی تعامل و چینش صحیح استراتژیهای بهینه برای حضوری قدرتمند با امکان ایجاد حداکثر بهره برداری از منافع مشترک با کشورهای عضو است؛ به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی ایران میبایست پیشاپیش ابتکارات لازم در باب "جایگاه و نحوهی نقش آفرینی" خود در چنین سازوکاری را طراحی و آمادهی اجرا کند.
در باب مسئلهی الحاق ایران به ائتلاف بریکس باید بیان کرد که این امر، نیازمند اتخاذ تصمیمات راهبردی بوده و مشخصاً در مورد بعضی موارد، جمهوری اسلامی ایران میبایست موضع خود را مشخص کند؛ از جملهی این موارد، در مورد سیاستهای کلان گروه بریکس (سیاستهایی نظیر قواعد تجارت آزاد، توسعه انسانی، روابط با کشورهای عضو و...) است که در مقالات قبلی به آن اشاره شد.
از طرف دیگر در یک بررسی کلی از سیاستهای گروه بریکس میتوان برداشت کرد که موضوعاتی نظیر اصلاح سازوکار نهادهای جهانی از جمله سازمان جهانی تجارت، بانک جهانی، سازمان ملل و سایر نهادها به نفع این ائتلاف در دستور کار بریکس قرار دارد؛ این موضوع قویا در متن نقشه راه اجرایی ۲۰۲۱ این گروه تصریح شده است.
به عنوان مثال در نقشه راه اجرایی بخش "سیستم تجارت چند جانبه" این گروه قویاً به اصلاح سازمان تجارت جهانی اشاره شده است؛ همچنین در بخش تجارت و سرمایه گذاری، بحث منافع چین در موضوع قواعد صید به میان آمده است. مثال واضح پیاده سازی چنین رویکردی را میتوان در عملکرد کشور هند مشاهده کرد؛ این کشور پیش از اجلاس اخیر بریکس در اجلاس امنیتی چهارجانبه کواد با حضور آمریکا، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا (که رقبای چین و روسیه محسوب میشوند) نیز شرکت داشت؛ در نگاه اول چنین اتفاقی متناقض مینماید که چگونه هند همزمان در دو ائتلاف به ظاهر متناقض شرکت دارد. یکی از دلایل جدی این موضوع وجود ظرفیت پرتوان ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک فعال در این کشور (نظیر احاطه بر مسیرهای تجاری اقیانوس هند و جمعیت بالای پرظرفیت) است که توسط هیچ یک از دو ائتلاف قابل چشم پوشی نیست.
ایران نیز با همین رویکرد میتواند با بهره گیری از مزیتهای ژئواکونومیک و ژئوپلی تیک، نظم و یکپارچگی مدنظر خود را ایجاد کند. مطابق با استدلال فوق، اینک میتوان به این سؤال که " جایگاه بالقوه ایران در بریکس چه باید باشد؟ " پاسخ داد.
برای ارائه پاسخ ضروری است عامل جغرافیا و تبدیل آن به جغرافیای اقتصادی را وارد تحلیل خود کنیم؛ تقویت اتصال ایران به مسیرهای اقتصادی و تجاری مرتبط با کشورهای عضو میتواند ظرفیت بالقوه جغرافیای اقتصادی ایران را فعال نماید. برای مثال، تصمیم راهبردی ایران در جهت اتصال اقتصادی هر چه بیشتر روسیه به هند و ایجاد اقدامات همکارانۀ خارج از مسیر تحریمی آمریکا در این بستر میتواند به عنوان یک مَفصل قوی برای استحکام بریکس مطرح شود. چرا که افزایش تبادلات اقتصادی هند با روسیه باعث میشود تا هند متقاعد شود از کنش ذیل نظام تحریمی آمریکا خارج شود. در مقابل، تصمیمی بر خلاف مورد فوق، هند را در مسیر بازی مهار چین و همکاری راهبردی با آمریکا هدایت خواهد کرد، زیرا منافع اقتصادی هند به سمت غرب تمایل پیدا کرده و با توجه به نیاز روزافزون این کشور به سرمایه گذاری خارجی، لاجرم این کشور باید شروط طرفهای غربی را برآورده کند؛ چه آنکه تاکنون هند در سیاست خود مبنی بر " کنش شرق و نگاه به غرب/ Act east look west" همین نگاه را دنبال کرده است.
اینکه ایران میتواند در این گروه با کشورهایی که همراهیهایی در عرصه جهانی با ایران دارند فعالیتهای مشترک تعریف کرده و برای اهداف خاص به ویژه در حوزههای اقتصادی، ائتلافهایی را شکل دهد از مزایای این گروه برای کشورمان است.
از طرف دیگر پذیرش و ورود به چارچوب بریکس به معنای پذیرش برخی الزامات کلان است که جمهوری اسلامی ایران در بعضی موارد، رویکردی غیرهم جهت در قبال آنها اتخاذ کرده است؛ ترتیبات عدیدهای که ازجمله مهمترین آنها میتوان به سازوکار تجارت آزاد و برخی موارد مانند سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ در موضوعات اجتماعی اشاره کرد.
در قبال سند ۲۰۳۰ موضع جمهوری اسلامی ایران کاملا مشخص و غیرقابل تغییر است.
در موضوع پیاده سازی رویههای تجارت آزاد نیز پیشنهاد ما، طراحی ابتکار عمل و اتخاذ رویکرد گزینشی است؛ یعنی اینکه با توجه به تغییرات عمده در جغرافیای سیاسی و اقتصادی جهان، طراحی و عملیاتی سازی راهبرد تجارت ترجیحی با بعضی کشورهای بریکس و حتی بسیاری دیگر از کشورهای جهان که از منظر استراتژیک، ارتباط با آنها بیشینهی منفعت و کمینهی هزینه را دارد امری مهم و قابل بررسی است. کشورهایی که پیشتر به دنیای به اصطلاح "جهانی شده" پیوسته بودند، اینک رویههای تجارت ترجیحی در رابطه بازرگانی با اقتصادهای طرف معامله را در دستور کار خود قرار دادهاند.
در پایان این مجموعه مقالات، سعی میشود توصیههای سیاستی برای حضور بهینه و پر قدرت ایران در ائتلاف بریکس ارائه گردد:
کلام آخر آنکه ائتلافهایی مانند بریکس سازوکارهایی هستند برای ایجاد و شکل دهی نظم مطلوب اقتصادی در جهان و ابزاری برای کسب منافع ژئواکونومیک با استفاده از مزیتهای ایجاد شده برای هر کشور عضو. با توجه به احتمال ماندگاری تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران به نظر میرسد کنش ایران در قالب ائتلافهای جدید و رایزنیهای سیاسی و اقتصادی دو و چندجانبه در قالب چنین گروهها و تشکل هایی، میتواند زمینه ایجاد استانداردهای اقتصادی و تجاری جدید را فراهم آورد.