به گزارش خبرنگار ایبِنا، علل اصلی تورم در علم اقتصاد در سه دسته کشش تقاضا (demand-pull)، فشار هزینه (cost-push) و انتظارات تورمی (inflation expectation) معرفی میشود. اقتصاددانان در تحلیلهای خود از اصطلاحات کشش تقاضا و فشار هزینه بسیار استفاده میکنند اما توجه کمتری به انتظارات تورمی دارند، این در حالیست که انتظارات تورمی در شرایط کنونی کشور ما عامل بسیار مهمی به شمار میرود که توجه به آن و تلاش در جهت کنترل و مدیریت این عامل مهم علاوه بر اینکه موجب کاهش تورم میشود، اثرگذاری سیاستهای دولت و کارایی بازارها را نیز افزایش میدهد.
در این گزارش نقش انتظارات تورمی در به وجود آمدن تورم را تشریح کرده و نحوه اثرگذاری اخبار و رسانهها بر آن را بررسی میکنیم. با ما همراه باشید...
انتظارات چه اثری بر تورم میگذارد؟
انتظارات تورمی در یک تعریف ساده، نرخی است که مردم (مصرفکنندگان، کسبوکارها و سرمایهگذاران) انتظار دارند که قیمتها در آینده بر اساس آن افزایش پیدا کنند. انتظارات تورمی مردم در اقتصاد یک کشور مولفه بسیار مهمی است، زیرا تورم واقعی آینده تا حد زیادی به انتظارات مردم از آن در زمان فعلی بستگی دارد.
انتظارات تورمی به این معناست که مردم باور دارند در آینده تورم بالاتری را تجربه خواهند کرد. این باور رفتار مردم را تحت تاثیر قرار میدهد و میتواند وقوع تورم را جلو بیاندازد و حتی آن را تشدید کند.
شفافیت؛ سرلوحه بانکهای مرکزی پیشرو برای مقابله با انتظارات
در ابتدای گزارش به این مسئله اشاره کردیم که اقتصاددانان کمتر به انتظارات تورمی توجه میکنند، در حالیکه انتظارات نقش مهمی در شکلگیری تورم دارد. ریشه این مسئله را میتوان در سالهای پس از بحرانهای بزرگ اقتصادی جستجو کرد.
بررسی و صحبت درباره انتظارات تورمی در سالهای پس از بحرانهای اقتصادی جهانی مثل رکود بزرگ ۱۹۳۰ و بحران مالی سال ۲۰۰۸ به شدت افزایش یافت و کشورهای مختلف جهان برای کنترل و مدیریت انتظارات تورمی با توجه به نقش مهم آن برنامههایی را در نظر گرفتند. اقتصاددانان اهمیت انتظارات تورمی را تاحدی میدانستند که برای بانکهای مرکزی نسخهای تجویز کردند که شفافیت را سرلوحه کار خود قرار دهند تا از این طریق به عنوان مرجعی برای مطلع شدن مردم از اخبار اقتصادی و سیاستها تبدیل شوند. با این سازوکار مردم گزارشهای بانکمرکزی و مراجع رسمی را مبنای تصمیمات اقتصادی خود قرار داده و اخبار نادرست نمیتواند موجب ایجاد انتظارات تورمی و در نهایت تورم شود.
بانکهای مرکزی پیشرو جهان در دهههای گذشته شفافیت و مرجعیت اقتصادی خود را به گونهای حفظ کردهاند که انتظارات تورمی در کنترل آنهاست و همین مسئله موجب شده تا برای کنترل تورم کمتر نگران انتظارات باشند؛ در واقع بستری ایجاد شده تا انتظارات مردم بر مبنای واقعیتهای اقتصادی شکل بگیرد و دولت نیز سیاستهای خود را بر اساس همین روند در نظر بگیرد. بنابراین در کشورهای توسعهیافته کمتر با تورم ناشی از انتظارات مواجه هستیم و علل اصلی تورم شکلگرفته بیشتر در طرف عرضه و تقاضای اقتصاد جستوجو میشود.
انتظارات تورمی در اقتصاد ایران چه نقشی دارد؟
در کشورهای در حال توسعه و توسعهنیافته و به خصوص کشورهایی که تورم بالاتری دارند، اثر انتظارات بر تورم به راحتی حس میشود و از جایی که ایران نیز کشوری است که با تورم بالا دست و پنجه نرم میکند، مشاهده اثرات انتظارات تورمی در اقتصاد ایران با بررسی روند تغییرات قیمتها در بازارها و مقایسه حقایق اقتصادی و نرخ تورم مبتنی بر آن به سادگی امکانپذیر است.
یک مثال بسیار خوب برای فهم بیشتر این مسئله شرایط بازار خودرو در سالهای اخیر است. تورم بالا منجر به افزایش انتظارات تورمی افراد شده و آنها را به فکر خرید داراییهایی برای حفظ ارزش پول انداخته است. از سوی دیگر کاهش تولید خودرو در دوران همهگیری کرونا به یکباره منجر به کمبود عرضه و ایجاد مازاد تقاضا شد و قیمت خودروها به افزایش یافت.
با توجه به اینکه مردم برای حفظ ارزش پول خود با مقایسه بازارها، بازاری که از دید آنها دارای بیشترین بازدهی است را انتخاب میکنند و بازار خودروی کشور نیز در این مدت بیشترین بازدهی را از خود نشان داده بود، انتخاب این بازار از سوی فعالان اقتصادی برای حفظ ارزش پول، افزایش شدیدتر قیمتها در بازار خودرو را به همراه داشت. این در حالی بود که خودرو به دلیل استهلاک، هزینههای جانبی، کاهش قیمت درطول زمان در نتیجه تولید مدلهای جدیدتر و موارد دیگر به هیچ وجه انتخاب مناسبی برای حفظ ارزش پول نیست.
تجربه این شرایط در چند سال گذشته در حالیست که برنامهریزی برای مدیریت بازار خودروی کشور در یک سال اخیر اتفاقات جدیدی را در ماههای گذشته و به ویژه ماههای ابتدایی سال ۱۴۰۲ رقم زده است. اخباری مثل روش جدید عرضه خودرو توسط تولیدکنندگان و افزایش تولید از سوی آنها، تولید خودروهای جدید، افزایش واردات خودرو، واردات خودروی دست دوم و تصویب قوانین تنظیمکنندهای مثل مالیات بر عایدی سرمایه روند کاهشی قیمت خودرو را به همراه داشته است. در این مثال، اثر انتظارات بر رفتار مصرفکنندگان به خوبی قابل مشاهده است و دیده میشود وجود اخبار مثبت و تبیین اقدامات انجام شده از سوی سیاستگذاران بر انتظارت افراد اثر گذاشته و وضعیت بازار را تغییر میدهد.
تجربه نوسانات قیمتی ناشی از انتظارات تورمی کاذب در بازارهای دیگری از جمله دلار و ارز، طلا و سکه و حتی مسکن نیز در اقتصاد کشور مشاهده میشود و این مسائل شواهدی بر اهمیت بالای انتظارات در اقتصاد ایران هستند.
یک تجربه جهانی؛ یک راهکار اجرایی
آلیت دامسترا و همکاراش در مطالعاتی که در حوزه انتظارات تورمی و نقش رسانه در شکلگیری آن انجام دادهاند نشان میدهند که روزنامهنگاران و مردم در زمان بحران یا رکود واکنش بیشتری به اطلاعات اقتصادی (اخبار منفی) نشان میدهند، زیرا این اخبار بیشتر مورد استقبال مردم قرار میگیرد و به عبارتی سوژه داغ روز هستند. در نتیجه اخبار منفی منجر به بدبینی بیشتر میشود، اما اخبار مثبت اثر متقابل برابری ندارند.
یافتهها نشان میدهند با تفکیک انتظارات آیندهنگر و گذشتهنگر مردم میتوان مشاهده کرد که تأثیر نابرابر پوشش اخبار منفی در مقایسه با پوشش اخبار مثبت، تنها در شکلگیری قضاوتهای آیندهنگر مشاهده میشود و ارزیابی گذشتهنگر افراد عمدتا مبتنی بر تحولات اقتصادی واقعی (مثبت یا منفی) است؛ بنابراین وقتی اقتصاد رشد کند، مردم خوشبینتر میشوند و این اثرات مثبت با آثار منفی اخبار اقتصادی بدبین مقابله میکند.
با توجه به نکاتی که مطرح شد، در چنین شرایطی بانکهای مرکزی سیاستهایی را اتخاذ میکنند که تا حدی کارساز است. اول اینکه به طور مرتب و دورهای آمارهای دقیقی از وضعیت حال شاخصهای اقتصادی، اهدافی که سیاستها در نظر دارند به آن برسند، وضعیت قبلی و میزان تحقق هدفگذاری قبلی را منتشر میکنند. اما یک نکته قابل توجه در رابطه با این اطلاعات وجود دارد و آن اینکه بانکهای مرکزی تلاش میکنند تا با اجرای دقیق سیاستها هدفگذاریهای خود را محقق کنند. وقتی مردم با تحقق هدفگذاریها مواجه میشوند، تصمیمات اقتصادی خود را بر اساس آنها تنظیم میکنند. این مسئله دو دستاورد مهم دارد:
نخست اینکه با اعتماد مردم به هدفگذاریها، آنها خود به خود محقق میشوند و دوم اینکه در شرایطی که اقتصاد با بحران مواجه میشود اثرگذاری سیاستهای بانکمرکزی افزایش پیدا کرده و بانکمرکزی دست بازتری در کنترل اوضاع دارد.
عدم شفافیت؛ بستری برای رشد اطلاعات نادرست
گرچه رسانهها عمدتا برای اهداف خیر به کار برده میشود، اما این توانایی را نیز دارند که مردم را از واقعیتها دور کنند؛ بنابراین کنترل نکردن و عدم نظارت بر رسانهها میتواند بر جامعه، سیاست و اقتصاد اثرات منفی داشته باشد. البته این نافی آزادی بیان نیست بلکه مقصود ایجاد فرهنگ استفاده از رسانه و تولید محتوا و جلوگیری سوءاستفاده از آن و انتشار اخبار نادرست است.
در برخی موارد از اطلاعات نادرست برای اثرگذاری بر سیاست، انحراف دیدگاهها و ترویج اطلاعات افترا آمیز استفاده شده است تا مردم را گمراه کند. اطلاعات نادرست مانند انباری از مهمات فوقالعاده خطرناک است که با یک جرقه میتواند اثرات مرگباری بر جای بگذارد.
مطالعاتی که در رابطه با رسانه و اثرگذاری آن بر جوامع انجام شده، نشان میدهد که نبود اطلاعات شفاف و قابل اعتماد میتواند بستری برای رشد اطلاعات نادرست باشد و اطلاعات نادرست نیز میتواند بذر بیاعتمادی نسبت به سیاستهای دولت را بکارد. در چنین شرایطی بهترین اقدام توجه دولتها به انتشار اطلاعات درست و جلب اعتماد مردم است.
در این میان، بانک مرکزی میتواند با ارائه اطلاعات درست و قابل استناد مجال خودنمایی به اطلاعات خلاف واقعیت ندهد و با وجود شفافیت مانع اثرگذاری برخی رسانهها به انتظارات تورمی جامعه با اطلاعات نادرست شود.