
به گزارش خبرنگار بین الملل ایبنا به نقل از یاهو فایننس، رکود تورمی یا «استاگفلاسیون» یک پدیده اقتصادی است که به مجموعه رشد اقتصادی کند، تورم بالا و بیکاری زیاد اشاره دارد. این پدیده میتواند به طور مستقیم بر زندگی افراد تأثیر بگذارد و به افزایش قیمتها، ناپایداری شغلی و دشواری در پسانداز منجر شود.
استاگفلاسیون ترکیبی از دو کلمه «استگناسیون» و «اینفلاسیون» است که به یک سناریوی اقتصادی اشاره دارد که در آن سه اتفاق همزمان رخ میدهد: رشد اقتصادی کند یا رکود، تورم بالا و بیکاری زیاد. این پدیده در دهه ۱۹۷۰ در ایالات متحده رخ داد، زمانی که سازمان کشورهای صادرکننده نفت (OPEC) به طور ناگهانی قیمت نفت را افزایش داد، تورم افزایش یافت و اقتصاد به حالت رکود درآمد و بیکاری بالا رفت.
در آن زمان، افزایش قیمت نفت به افزایش هزینههای تولید و توزیع کالا منجر شد، که در نهایت به افزایش قیمتها و کاهش خرید و فروش کالا انجامید. این شرایط به کاهش تولید و استخدام در صنایع مختلف منجر شد و در نتیجه، بیکاری افزایش یافت.
رکود تورمی معمولاً ناشی از ترکیبی از عوامل مختلف است و در حال حاضربا توجه به تصمیمات ترامپ، تمامی عوامل موثر در این نوع از رکود در حال بروز است. اختلال در زنجیرههای تامین، کاهش مصرف، مارپیچهای قیمت-دستمزد، تغییر سیاستهای مالی و پولی فدرال رزرو از جمله عوامل اصلی هستند که با جنگ تعرفه ای ترامپ، دیر یا زود در آمریکا رخ خواهند داد.
به عنوان مثال اختلال در زنجیرههای تامین میتواند به افزایش قیمتها و کند شدن رشد اقتصادی منجر شود یعنی اگر آمریکا به دلیل جنگ تعرفهای نتواند مواد اولیه مورد نیاز را به دست آورد، تولیداتش کاهش مییابد و قیمتها افزایش مییابد.
در صورت اقدامات متقابل شرکای تجاری آمریکا و گرانتر شدن اجناس، مصرف نیز کاهش مییابد، زیرا وقتی قیمتها بالا میرود، مردم تمایل به صرفهجویی دارند و کمتر خرید میکنند. این کاهش مصرف میتواند به کاهش درآمد شرکتها منجر شود و در نتیجه، استخدام را کاهش دهند یا کارگران را اخراج کنند.
در همین حال مارپیچهای قیمت-دستمزد میتواند به افزایش تورم منجر شود، زیرا کارگران به دلیل افزایش قیمتها، دستمزد بیشتری را درخواست میکنند و شرکتها این هزینهها را به مصرفکنندگان منتقل میکنند. مثلا اگر قیمت مواد غذایی افزایش یابد، کارگران آمریکایی برای جبران هزینههای زندگی خود، دستمزد بیشتری را درخواست میکنند. در این شرایط، شرکتها ممکن است قیمت محصولات خود را افزایش دهند تا هزینههای بیشتر را جبران کنند.
رکود تورمی نه تنها یک پدیده اقتصادی است، بلکه به طور مستقیم بر جیب افراد تأثیر میگذارد. افزایش قیمتها، ناپایداری شغلی و دشواری در پسانداز از مهمترین اثرات آن هستند. در این شرایط، حقوق افراد ممکن است به همان اندازه سابق نباشد و هزینههای روزمره افزایش مییابد.
از سوی دیگر در صورت افزایش قیمت مواد غذایی و سوخت، مردم ممکن است مجبور شوند بخشی از درآمد خود را برای خرید این کالاها اختصاص دهند و در نتیجه، توانایی پسانداز خود را از دست بدهند.
با ادامه وضع موجود، شانس آمریکایی ها برای یافتن شغل جدید کاهش مییابد و در صورت از دست دادن شغل، ممکن است آنها با چالشهای طولانیمدت در رشد شغلی مواجه شوند. این شرایط استرس و نگرانی مالی در بین مردم را افزایش میدهد و در نهایت، به کاهش اعتماد به اقتصاد و کاهش مصرف بیشتر میانجامد و این سیکل معیوب تا فلج کردن اقتصاد کشور ادامه می یابد.